سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

تحلیل نو از گفتارهای انتخاباتی دکتر ولایتی!

بسم الله الرحمن الرحیم

فضای انتخاباتی این دوره ی ریاست جمهوری بواسطه ی حضور افراد متعددی از اصولگرایان قدری مبهم به نظر می رسد. هرچند باید جوجه را که نه کاندیداها را در آخرین زمان ثبت نام برای کاندیداتوری شمرد!ولی سالی که نکوست از بهارش پیداست. خیلی چشمم آب نمی خوره که از این تعداد مقدار قابل توجهی کم بشه!بهر حال وظیفه حکم می کنه که اگر انتخاب بین خوبها هم باشه بایستی بهترین فرد را برگزید.یعنی همان فرد اصلح را.و به دنبال کسب مقبولیت برای او رفت . اگر که ناشناخته باشد. و در این میان نباید از انتشار و تحلیل افکار سایر کاندیداها غافل شد و این قطعا با تخریب چهره های حاضر تفاوت می کنه.تحلیلی از سر انصاف. از نوع تحلیل های همسرمآفرین...بسم الله ...

 

 

«ما امروز در مقابله‌ى با استکبار، در سیاست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بیایند همین را به عنوان نقطه‌ى ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کارى کرده‌اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید. خب، معلوم است که خوششان نمى‌آید. فلان دولتها آن وقتى خوششان مى‌آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقب‌نشینى کند؛ آن وقت آنها خیلى خوششان مى‌آید! انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.»(2/6/87-دیدار مقام معظم رهبری با دولت)

مطلب زیر مروری است بر بیانات رهبری تا روشن شود مشاور رهبری بودن، دلیل بر هماهنگی نگاه و موضع و رویکرد نیست. دقت در تاریخ بیانات نقل شده از رهبری مشخص می کند که تاییدات رهبری در حوزه سیاست خارجی هم در دولت نهم بوده است و هم در دولت دهم.

آیا ما همه دنیا بد هستیم؟ یا با تنها با اقلیتی که تلاش دارند ما را از حقوقمان محروم کنند؟

در خبری که از ولایتی در 27/1/92 منتشر شده، آمده است:

« بخشی از اختلافاتی که پیش آمده ناشی از تحریم و بخشی دیگر نیز مربوط به مدیریت است. ...با مدیریت درست می‌توان روابط خارجی را حل کرد، دلیلی ندارد با همه دنیا بد باشیم؛ در زمان جنگ بسیاری از کشورها از صدام حمایت می‌کردند اما وزرای خارجه کشورها در سازمان ملل برای دیدار با ما صف می کشیدند و در واقع ما در سازمان ملل پیروز شدیم و رئیس سازمان ملل گفت صدام متجاوز است و 15 عضو شورای امنیت نیز این مسئله را تأیید کردند.»(اینجا)

 

اما مقام معظم رهبری، این «همه دنیا» و «جامعه جهانی» که خود آنها می خواهند القا کنند را اینگونه تبیین می نمایند:

1/1/92-حرم رضوی: «آنها میگویند ما نگرانی داریم که شما به سمت تولید سلاح هسته‌ای بروید ــ چندتا کشور هم بیشتر نیستند، که اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند "جامعه‌ی جهانی"! ــ میگویند جامعه‌ی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعه‌ی جهانی هیچ نگرانی‌ای ندارد. اکثر کشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواسته‌ی ما حمایت میکنند؛ چون خواسته‌ی بحقی است.»

چرا روابط ما با دنیا بد است؟ ما با آنها مقابله می کنیم یا آنها با ما؟

ولایتی بدون اشاره به اینکه خود تحریم در چه ریشه دارد، ریشه روابط نامناسب خارجی از نگاه خودش را تحریم و مدیریت نادرست می داند. اما رهبری ضمن اینکه این روابط نامناسب را شامل چند کشور می کنند و نه همه دنیا، دیدگاه متفاوتی با ولایتی دارند:

2/6/91-دیدار با دولت: « هر بیننده‌‌اى احساس میکند و مى‌‌بیند که تلاش دشمنان در مقابله‌‌ى با جمهورى اسلامى در این سالهاى اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد:

1-      یکى از علل این دشمنى‌‌ها، همین پیشرفتهاى شماست؛ یعنى میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهورى اسلامى با داعیه‌‌ى اسلام‌‌خواهى، با داعیه‌‌ى مردم‌‌سالارى اسلامى، با داعیه‌‌ى رد و نفى مستدل لیبرال دموکراسى، براى تشکیلات استکبارى دنیا یک خطرى است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر براى آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوى این را بگیرند.

2-      عامل دوم این دشمنى‌‌ها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان مى‌‌آید و چهره‌‌ى همراه‌‌ترى میگیرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگ‌‌تر کنید، آنها چهره‌‌شان عبوس‌‌تر و خصمانه‌‌تر میشود؛ این چیزِ طبیعى است.

3-      عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛ این بیدارى اسلامى و آنچه که در منطقه‌‌ى ما رخ داد، که حادثه‌‌ى فوق‌‌العاده مهمى است.

 خب، اگر چنانچه در این شرائط، یک ایرانِ بى‌‌دردسرِ بى‌‌دغدغه اینجا وجود داشته باشد، با همین شعارهائى که دارد، با همین کارهائى که دارد میکند، با همین پیشرفتى که محسوس است، از آن کشورها بیایند ببینند کارخانه‌‌ها را، دانشگاه‌‌ها را، مراکز تحقیقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بى‌‌دردسر را، بدیهى و طبیعى است که آنها میگویند الگوى خوب همین است. میخواهند این نشود. میخواهند این الگوشدن جمهورى اسلامى نباشد. یعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهائى به وجود بیاورند، تا آن کشورهائى که تحولى در آنها رخ داده و وارد مرحله‌‌ى جدیدى شده‌‌اند، براى ادامه‌‌ى راه، این را الگو قرار ندهند.»

آیا ما دشمن تراشی می کنیم؟

2/6/91-دیدار با دولت: «حالا البته بعضى‌‌ها در روزنامه، در سایت، در تریبونهاى گوناگون مطالبى منتشر میکنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمن‌‌تراشى کردیم که اینقدر با ما دشمنى کنند! به نظر من اینها حرفبافى است. آنچه که گفته میشود، متکى به یک تحلیل درست نیست. نه، دشمنى‌‌ها خیلى طبیعى است. وقتى که امام بزرگوار بود، دشمنى‌‌ها زیاد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعیف‌‌تر شود و عقب‌‌نشینى کنیم، آنها طبعاً چهره‌‌شان بظاهر متبسم‌‌تر میشود. البته جلو مى‌‌آیند. یعنى چهره را متبسم میکنند، براى اینکه بتوانند جلو بیایند، مناطق را تصرف کنند و ما را از پیشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حرکت خودمان جدى‌‌تر و مصمم‌‌تر باشیم، آنها ناراحت میشوند و چهره‌‌شان عبوس میشود.»

آنچه رهبری پیشرفت می دانند و ولایتی پس رفت می بیند!

ولایتی در جایی دیگر می گوید: « رابطه بین کشورها رابطه بین آدم‌ها است و اگر ما با زبانی که دنیا می‌فهمد حرف نزنیم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را می‌فهمیم. زبان بین‌‌المللی زبان خاص خود را دارد.» (اینجا). او حتی در جایی با لحن تندی گفته است که:« این چه وضعی است که در سیاست خارجی داریم؟»(اینجا) . او وضعیت امروز سیاست خارجی دولت و در نتیجه نظام را ضعیفتر از دوره وزیری خودش می داند و به کنایه می گوید ادبیات امروز مسوولین مربوطه در سیاست خارجی، ادبیات درستی در زبان بین الملل نیست.

در حقیقت ولایتی و امثال او سعی می کنند یک نقطه قوت دولت فعلی را که از سال 84 تا 91 همچنان مورد تایید رهبری بوده است(و البته همراه با تذکرات جزئی) را نقطه ضعف جلوه دهند. اما مقام معظم رهبری تاکید می کنند که نه تنها سیاست خارجی ما به طور کلی امروز کارآمدتر و اثرگذارتر است که اتفاقاً ادبیات مورد انتقاد ولایتی هم پیشرفتهاى خوبى داشته است :

2/6/91-دیدار با دولت: «امروز در عرصه‌‌ى سیاست خارجى، ثقل و وزنه‌‌ى کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بوده‌‌ایم.»

25/7/91-خراسان شمالی: «خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیاى زورگوى مستکبر و غربى هم پیشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکى از بخشهاى درگیرى و میدانها و عرصه‌هاى پیکار، عرصه‌ى حرف‌زدن‌هاى بین‌المللى است.»

 

امتیازات دولت احمدی نژاد در عرصه سیاست خارجی

«1- استکبارستیزى - که معناى ویژه‌ى انقلابى خودش را دارد - در این دولت تشخص و تمیّز پیدا کرد. معناى استکبارستیزى دشمنى کردن با دولتهاى دنیا نیست، معنایش دشمنى کردن با استکبار است. 

2- مسئله‌ى اعاده‌ى عزت ملى و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده‌طلبى سیاستهاى دیگران و ترک شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در این دولت احساس مى‌کند؛ عزت ملى و استقلال حقیقى و معنوى از اینجا حاصل میشود. استقلال به این نیست که انسان شعار استقلال بدهد یا حتى مثلاً در زمینه‌هاى اقتصادى هم به یک رشد بالایى دست پیدا کند؛ نه، استقلال این است که یک ملت به هویت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهمیت قائل باشد، براى حفظ او تلاش و کار کند و در مقابل متعرضین و مستهزئین، شرمنده‌ى اظهارات و جایگاه خود نباشد.

3- روحیه‌ى تهاجم در مقابله‌ى با زورگویان بین‌المللى. یک وقت هست که زورگویان بین‌المللى مى‌آیند و میگویند که آقا شما فلان کار را کرده‌اید و ما رفع و رجوع مى‌کنیم و نه واللَّه، نه باللَّه...؛ ولى یک وقت هست که تهاجمش، تهاجم زورگویانه است؛ بهترین دفاع در چنین مواقعى هجوم است. زورگویان بین‌المللى، نقاط ضعف زیادى دارند، ...خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمى و با حالت طلبگارى، گفته و بیان بشود. 

4- ما امروز در مقابله‌ى با استکبار، در سیاست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بیایند همین را به عنوان نقطه‌ى ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کارى کرده‌اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید. خب، معلوم است که خوششان نمى‌آید. فلان دولتها آن وقتى خوششان مى‌آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقب‌نشینى کند؛ آن وقت آنها خیلى خوششان مى‌آید! انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.»( 2/6/87-دیدار با دولت)

 

از میتران تا سارکوزی

ولایتی با تقل خاطره ای می خواهد القا کند که آن روز مثلا روابط گرم با فرانسه داشته ایم و امروز روابط سرد:

« ما با مسئولان همه کشورها به جز آنهایی که نمی‌خواستیم رابطه داشته باشیم رفیق بودیم؛ آقای میتران رئیس جمهور فرانسه در ملاقاتی به بنده گفت هر وقت از اینجا عبور می‌کنید گزارشی را به ما ارائه کن که آیا رابطه با ایران خوب است یا خیر؛ وی اظهار علاقه کرد که در ماه سپتامبر به ایران بیاید و چون بنده در سفر سازمان ملل بودم اکتبر را پیشنهاد دادم که میتران هم آن را قبول کرد؛ میتران فرد برجسته‌ای بود و به راحتی با هر کسی نشست و برخاست نداشت اما تا پله‌های الیزه برای بدرقه ما می‌آمد.»

او اشاره نمی کند که در آن سالها آیا فرانسه فقط به ما لبخند می زد و یا در عمل هم کاری می کرد؟ مثلا آیا سهام ما در کارخانه غنی سازی اورانیوم اورودیف را داد؟ یا در قضیه میکونوس رفتار درستی داشت؟

اما نگاه مقام معظم رهبری به فرانسه را ببینیم:

1/1/92-حرم رضوی: «بعضی از دولتهای دیگر هم دشمنی‌هائی دارند. من اینجا مناسب میدانم که بگویم مسئولین دولت فرانسه هم در چند سال اخیر دشمنی‌های آشکاری با ملت ایران کرده‌اند؛ این یک ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سیاستمدار عاقل، هرگز نباید انگیزه‌ی این را داشته باشد که موجودی را که دشمن او نیست، تبدیل به دشمن کند. ما با دولت فرانسه، با کشور فرانسه مشکلی نداشتیم؛ نه در طول تاریخ مشکلی داشتیم، نه در دوران حاضر؛ اما سیاست غلط از زمان سارکوزی ــ که دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این کار غلطی است، کار غیرمدبرانه و غیرعاقلانه‌ای است، کار ناهوشمندانه‌ای است.»

نتیجه آنکه مشاور بین الملل رهبری بودن، دلیلی بر همسویی دیدگاهها در حوزه سیاست خارجی حتی نمی شود، چه رسد به حوزه های دیگر. و حمایت از روی سوابق و سمت های یک شخص، حمایت غیردقیقی است.


 


خطا در طرح مسئله ی هولوکاست!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز به بهانه ی گذر از احمدی نژاد و ترس از آمدن کسی که از جنس احمدی نژاد باشد حتی پا روی آرمانهای انقلاب هم گذاشته می شود. نمونه اش مطلبی است که در ذیل آمده است. و البته ما در سی و چهار ساله گذشته اقداماتی از این دست که بر خلاف منافع ملی بود را بسیار انجام داه ایم ولی فعلا این آقایان از بیان آنها خودداری می کنند اما هیچ تعجب نباید کرد که بعدا از همه ی گذشته ی خود عذرخواهی کنند مثل فرمان حضرت امام در خصوص سلمان رشدی! یا حتی دستور راهپیمایی روز قدس! مگر راهپیمایی روز قدس چه سودی برای ما داشت؟(البته از منظر این حضرات) و یا انقلاب دوم یعنی تسخیر لانه ی جاسوسی! کاری که نه تنها سودی در برنداشت که همه اش هم ضرر بود نمونه ی امروزی آن فیلم جنجالی "آرگو" خب اگر ما در آنروز این خطا را نکرده بودیم که امروز این فیلم ساخته نمی شد!! و البته اساسی تر از همه ی اینها ما نباید انقلاب می کردیم چون که چنان کشور را به مخاطره انداختیم که کلی جوان از دست دادیم جنگ بر این کشور تحمیل شد فشارهای اقتصادی و تحریم نصیب ما شد و چه بدست آوردیم؟! و اینها حرفهای شرمندگان از انقلاب است که نوع امروزی و آبرومندانه اش زیر سوال بردن طرح مسئله ی هولوکاست است. والعاقبة للمتقین

علاءالدین بروجردی رییس کمیسیون امنیت ملی روز گذشته طی گفت و گویی با یکی از خبرگزاری‌ها مسائلی را مطرح کرد که باعنوان «مطرح کردن هولوکاست بر خلاف منافع ملی بود» در رسانه‌ها بازتاب یافت.

ایشان در این گفت و گو با اشاره به این مساله که در دوره دولت‌های نهم و دهم برخی تنش‌ها بیهوده ایجاد شد مثالی بیان کرده‌اند که در مورد یک موضوع که افکار عمومی اروپا، آمریکا یا سازمان ملل نسبت به آن حساس بوده رفتار غلطی صورت گرفته است.

رییس کمیسیون امنیت ملی بلافاصله در پاسخ به سوال خبرنگار که می‌گوید منظور شما موضوع طرح هولوکاست است؟ می افزاید: «بله، هزینه‌اش را پرداخت کردیم بدون اینکه سودی داشته باشد، خب چرا شورای امنیت علیه ما بیانیه بدهد، چرا باید کشورهای اروپایی همه ما را محکوم کنند، چه نیازی به این کار بود، به نظر من این اشتباهی بود که واقع شد و برخلاف منافع ملی بود، راهبرد نظام هم در زمان امام خمینی(ره) و هم در زمان مقام معظم رهبری داشتن رابطه خوب با همه کشورهاست، در این قاعده استثنا آمریکاست به این دلیل که ما با آن‌ها رابطه نداریم و سیاست آنها علیه ما خصمانه است البته بحث رژیم صهیونیستی جداست چرا که اصلا این رژیم را کشور نمی‌شناسیم. خب این راهبرد نظام است و ما نباید برخلاف این راهبرد در عمل اقداماتی را انجام دهیم که سیاست راهبردی و کلان نظام دچار خدشه شود که شد.»


دیپلمات انقلابی!

 

ماه رمضان پارسال توفیق اقامه نماز را به امامت رهبر معظم انقلاب داشتم

 

وقتی نماز تمام شد در هنگام  خروج از حسینیه بیت

 یکدفعه یه مرد با موهای سفید سر از سجده برداشت و

 موقع بلند شدن سرش به پهلوی من خورد

من ایستادم تا از او معذرت خواهی کنم

 با اینکه  سر ایشان به من خورده بود

ولی تا  سرش  را بالا آورد

دیدم جناب آقای دکتر جلیلی هستند

که با تواضع تمام در صفوف آخر نماز ایستاده اند

وعلت برخورد ایشان به پهلوی من و کج بلند شدن

همان پای مصنوعی است که باعث عدم تعادل شده است

دکتر جلیلی وقتی دیدند که یک سروان ارتشی در کنارشان ایستاده است

یک دفعه با من دست دادند و با روی بسار خوش من را بغل کردند و

 گفتند سلام جناب سروان قبول باشه

درود بر شما... و با هر دودست دست من را گرفتند و

 با گرمی با من برخورد کردند

ایشان با توجه به سمتی که دارند (دبیر شورای عالی امنیت ملی)

میتوانستند در صفوف اول نماز باستند

 اما با اخلاص و تواضع و روحیه ی بسیجی

 در صفوف آخر و در کنار مردم عادی نماز را اقامه کردند...

 


برچسب‌ها: خاطره فرشاد فروزش از جناب آقای دکتر جلیلی دبیر شور

 

http://hoveitzer.blogfa.com/tag/

دعوا برسر احمدی نژادنیست بلکه برسر یک مشی و مرام است!!

بسم الله الرحمن الرحیم

فرصتی برای اندکی تأمّل!

 

 الگوی دولت یازدهم/مهدی کلهر 


احمدی‌نژاد در جریان رأی اعتماد کابینه نهم از مجلس هفتم سخنی بر زبان آورد که به نظر من شاهکار است. وی گفت: « من مسئولانی را به روی کار نخواهم آورد که به فکر دین مردم و دنیای خودشان باشند بلکه کسانی را به خدمت می‌گیرم که به فکر دین خود و دنیای مردم باشند.» این جمله فوق‌العاده است، هیچ کس حق ندارد با وجود اقبال مردم به رئیس جمهوری با چنین تفکراتی در این برهه زمانی بازگشت به عقب را زمزمه کند. 
نباید یادمان برود که مهمترین ویژگی احمدی‌نژاد این است که نماد مردم کوچه و بازار است و خواهش من از دوستداران احمدی‌نژاد همواره این بوده است که بگذارید احمدی‌نژاد خادم مردم بماند. از احمدی‌‌نژاد سقراط، معجزه هزاره سوم، جالینوس و انیشتن نباید ساخت، باید این را در ذهن نخبگان کشور جابیندازیم که خادم مردم بودن به مراتب شأن و مرتبه‌ای بالاتر از سقراط و بطلمیوس بودن دارد. این نکته بسیار مهمی است. 
حضرت علی(ع) می‌فرمایند: « دو گروه هلاک شدند اول کسانی که در مدح من زیاده‌روی کردند و دوم کسانی که در سرزنش من راه به افراط بردند.» من جلوی کسانی که به احمدی‌نژاد ناسزا می‌گویند را نمی‌توانم بگیرم اما به کسانی که می‌کوشند از وی قدیس بسازند می‌توانم نصیحت کنم که این جفا را به احمدی‌نژاد نکنید. احمدی‌نژاد همین که نوکر مردم باشد بزرگترین کاری است که یک کارگزار سیاسی می‌تواند در طول تاریخ برای مردمش انجام دهد. کسی می‌تواند خادم مردم باشد که امین مردم باشد. ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد تمام می‌شود. باعث تاسف است که می‌خواهند رئیس جمهوری پس از احمدی‌نژاد بیاید که به مردم بگوید ما اشتباه کردیم. رویکرد احمدی‌نژاد و شعارهای او اشتباه بود، یعنی همان اتفاقی که پس از رحلت حضرت امام (ره) افتاد و یک جریان خزنده برای جا انداختن این موضوع که اساساً جنگ و تداوم آن رویکرد اشتباهی بود، سنگ تمام گذاشت. رویکردی که معتقد بود باید از اشتباه جنگ جلوگیری شود و راهش هم این است که تمام نقاشی‌های دیواری جنگ در سرتاسر ایران به بهانه ورود طارق عزیز، وزیر خارجه صدام به تهران، از تمام دیوارها در یک شب پاک شد. البته طارق عزیز بهانه بود، ما می‌گفتیم که ساختمان‌ها باید ویژه جانبازان رمل بسازند تا ویلچر از آنجا عبور کند. می‌گفتیم اروپا هنوز پس از گذشت 60 سال از جنگ این رمل‌ها‌ را می‌سازند ولی آن‌ها می‌گفتند نباید بسازیم چون مردم را به یاد جنگ می‌اندازد. این ماجرای استغفار از جنگ تا زمان انتخاب احمدی‌نژاد به ریاست جمهوری به طور خزنده ادامه داشت. برای شرکت در مناظره تلویزیونی در انتخابات سال 84 به من توصیه شد اگر قصد دارید که رأی مردم را کسب کنید از بسیج دفاع نکنید، از دفاع مقدس حرف نزنید. از رهبری دفاع نکنید. گفتم اتفاقاً من قرار است از همه اینها دفاع بکنم. الان دوباره این موج راه افتاده اما علیه نمادی مانند احمدی‌نژاد. درواقع اینجا خود احمدی‌نژاد مطرح نیست بلکه می خواهند ریشه رویکرد و مشی او در مملکت‌داری را بخشکانند. باید ‌آنقدر این دولت را با تبلیغات پرحجم تخطئه‌ کنند تا دیگر کسی جرأت نکند برای جلب نظر مردم در انتخابات، از ادبیات انقلابی او استفاده کند. همه عزم خود را از روز اول سرکار آمدن احمدی‌نژاد، جزم کردند تا آخر عمر دولت احمدی‌نژاد به مردم بگویند دیدید گفتیم این دولت بدترین دولت تاریخ انقلاب بوده و این درست خلاف موضع رهبری است که به صراحت گفتند این دولت از مشروطه تا به حال بی‌نظیر است.پس دعوا سر احمدی‌نژاد نیست بلکه دعوا سر بازگرداندن خطی است که خلاف خط انقلاب اسلامی و مردم می‌کوشد در آینده هیچ شخصی که رنگ و بوی رجایی می‌دهد در اصل جرأت محک خود در مقابل رأی مردم را نداشته باشد. این یعنی همان حرفی که از زبان رئیس رژیم صهیونیستی خارج شد که گفت ما باید کاری کنیم تا احمدی‌نژاد برای مردم ایران تبدیل به یک ننگ بشود. این را هم باید بگویم خود من به بسیاری از اقداماتی که در دولت احمدی‌نژاد انجام شد و می‌شود انتقاد داشته و دارم. درواقع خود من یکی از منتقدین دولت احمدی‌نژاد هستم اما هرگز نمی‌گویم رویکرد اصلی این دولت که مردمداری بوده است نباید ادامه پیدا کند، هرگز. دولت احمدی‌نژاد تا به این لحظه با وجود تمام ضعف‌ها و اشتباه‌ها، بهترین دولت تاریخ معاصر ایران بوده است. 
انتقادهای من برای تکامل یافتن این دولت در دوره‌های بعدی است و بی‌تردید دولت بعدی باید مشی اصلی این دولت را الگوی خود قرار دهد.احمدی‌نژاد همین حالا یک الگوی بی‌نظیر ریاست‌جمهوری است. همین حالا لباس پوشیدن احمدی‌نژاد، روی دشمن شماره یک انقلاب اسلامی تاثیر گذاشته است. کاپشنی که اوباما برای بازدید از مناطق توفان‌زده بر تن کرد شبیه به کاپشن احمدی‌نژاد است و در تاریخ رؤسای جمهور امریکا ، رئیس‌جمهوری که چنین کاپشنی بر تن کرده باشد پیدا نخواهید کرد. ما از این مسائل باید درس بگیریم، نه این که آن‌ها بخواهند به ما پیام بدهند بلکه می‌خواهند آرای مردم کشور خودشان را جذب کنند. این که احمدی‌نژاد یک گلوبال پرزیدنت است را ما مطرح نکردیم بلکه دشمنان ما این واقعیت را مطرح کردند، البته بشر بدون خطا نمی‌شود مگر معصومین (ع).اینها می‌خواهند تمام ثمرات انقلاب اسلامی که در یک خادم مردم جلوه کرده را تبدیل به ننگ بکنند تا نفر بعدی به هیچ وجه شبیه او نباشد.حتی اگر نفر بعدی را خود احمدی‌نژاد معرفی کرده باشد. اینها می‌خواهند این تیپ را برای همیشه از صحنه مدیریتی کشور حذف کنند. این تیپ محصول مستقیم نظریات و سیره حضرت امام (ره) در سیر تحول انقلاب اسلامی است. می‌خواهند این دوره سازندگی و کار بی‌نظیر در کشور، دیگر تحقق پیدا نکند. نمی‌شود کت و شلوار آقای X را پوشید و در سفر استانی در 24 ساعت از 4 استان کشور بازدید کرد. یعنی زمانی که هلی‌کوپتر روی زمین می‌نشست من گم می‌کردم که در کدام استان هستیم. در فارس هستیم یا بوشهر؟ توی خاک و خل از این شهر به آن شهر، از این روستا به آن روستا می‌رفتیم و مردم از این که احمدی‌نژاد را می‌دیدند حیرت می‌کردند. نمی‌شود کت و شلوار آنچنانی بپوشی و ابوتراب هم باشی.

http://www.iran-newspaper.com/1391/12/6/Iran/5307/Page/2/

 


فرمودند:ما هر وقت عالمی از دنیا می رود بر پیکر او نماز می خوانیم

بسم الله الرحمن الرحیم

عزیزی می گفت روزی جمعی از علما که در  محضر حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی حاضر بودند کسی از ایشان سؤال کرد که آقا! چه شد که وقتی داشتید بر پیکر حضرت امام خمینی (رحمة الله علیه) نماز می خواندید بعد از تکبیر مدتی سکوت کردید؟ می گویند ایشان چند لحظه ای را به شدت گریستند و هیچ نگفتند دراثر اصرار جمع فرمودند وقتی تکبیر را گفتم دیدم سید جلیل القدری در مقابل من ایستاده و مهیای نماز بر پیکر امام است ...وقتی بهت مرا دیدند فرمودند آسید محمدرضا بخوان!ما هر وقت عالمی از دنیا می رود بر پیکر او نماز می خوانیم. ..

و بعد فرمودند راضی نیستم کسی تا زنده ام این مطلب را بگوید!

خوشا به سعادت کسانی که امروز نماز را در پشت سر آقا و نائب عزیزش اقامه می کنند.

(نقل به مضمون)


آقایان!حتی کودکان خردسال هم ناظر بر اعمال و گفتار شمایند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

بزرگان و رجال سیاسی کشور باید این نکته را در نظر داشته باشند که نه تنها در معرض دید و قضاوت نسل امروز هستند که نسل های آینده هم ناظر اعمال و رفتار و گفتار ایشان هستند و در همین خردسالی هم به قضاوت کارهای آنها می نشینند.

حالا اینکه چقدر برای آنها مهم است را نمی دانم ولی خوانندگان را به اتفاقی تأمل برانگیز دعوت می کنم؛

از آنجائیکه بنده و همسرم  هر دو پیگیر مسائل روز جامعه خصوصاً مسائل سیاسی هستیم در اولین فرصتی که برایمان پدید آمد و وقایعی را که در روز یکشنبه ی سیاه مجلس می گذشت را با هم پیگیری می کردیم و نه تنها متن منتشره از سوی خبرگزاریها را خواندیم ک ه با دسترسی به فایل صوتی جلسه ، بحثهای آنروز را هم باهم شنیدیم. و در همه ی این مدت زینب خانم ما که دختری چهار ساله است در اتاقی که ما بودیم مشغول بازی بود.

روز ها می گذشت و ما بدون توجه به دقت و نگاه کودکمان حادثه ی اتفاق افتاده را دنبال می کردیم و تحلیل خود را هم از آن روز و هم از گفتار ها  و تحلیل های دیگران بیان می کردیم. تا اینکه روز راهپیمایی شد و حادثه ی قم اتفاق افتاد.باز هم اتفاقی دیگر و تحلیل دیگر.

نکته ی تأمل برانگیز اینکه در این مدت دخترم هر وقت صحن مجلس را از تلویزیون می دید با هیجان می آمد و آنرا نشانم می داد و وقتی آقای لاریجانی را می دید می گفت مامان آقای لاریجانی! چرا بهش کفش و مهر پرت کردن؟؟من هم می گفتم مردم از دستش ناراحت بودن ولی کار خیلی بدی کردن و اون هم  تأیید می کرد. از انروز به بعد جو غالب منزل ما این بود که موضع گیری آقا چه خواهد بود و لذا منتظر فرمایشات رهبری بودیم. آنروز که حضرت آقا دیدار با مردم تبریز داشتند ما علاوه بر بخشهای مختلف خبری ، بیانات مبسوطشان را هم با یکدیگر از تلویزیون تماشا کردیم. بنده بعد از شنیدن فرمایشات رهبری و با توجه به اینکه از نامه ی رئیس مجلس به ایشان با خبر بودم به همسرم گفتم که چرا ایشان یک عذر خواهی هم نکردند؟و خوب باز هم بحث و تحلیل پیرامون اینکه چرا و چطور شد و نامه ی رئیس جمهور کجا رفت و از این جور بحث ها!این مسئله گذشت تا فردای آن روز ساعت 14 که از طریق اخبار شنیدیم که رئیس مجلس گفتند که"آنچه از اشکالات به قوه مقننه مربوط می‌شود را می‌پذیریم و عذرخواهی می‌کنیم."

دخترم با شنیدن این حرف دوید به طرف من و پرسید مامان چی گفت؟من هم در پاسخ او گفتم عذر خواهی کرد از آقا!با خوشحالی گفت آفرین! و  بعد از چند دقیقه اومد و گفت مامان ! اگه آدم بدا هم بیان از آقا عذر خواهی کنن آقا اونا رو می بخشه؟(منظورش اسرائیلی ها و آمریکایی ها بودن!) و من مونده بودم چی باید به دخترم بگم. خصوصاً اینکه دوباره پرسیدآقای احمدی نژاد هم عذر خواهی کرد؟ و وقتی با جواب منفی من مواجه شد پرسید چرا؟ ولی من جوابی نداشتم که بدم!!
و در پایان باید بگویم که بچه های ما تا سالهای دوران نوجوانی همه ی اعتمادشان به پدر و مادرهایشان هست و تحلیل های آنها را درست ترین تحلیل و برداشت هایشان را درست ترین برداشت قلمداد می کنند و در این سالها هم هست که شالوده ی شخصیتیشان ساخته می شود بنابراین باید ما بزگترها بسیار بسیار بر رو ی اعمال و رفتار و گفتار خودمان در پیشگاه فرزندانمان دقت کنیم که امواج اعمال ما بسیار زودتر از امواج صداهای ما به گوش فرزندانمان می رسد. والعاقبة للمتقین

جوادی! فلسفه بخوان ، جوادی! عرفان بخوان!


زمانی آیت الله جوادی آملی جبهه مشرف شده بودند تا ملاقاتی با بسیجیان داشته باشند. در میان رزمندگان نوجوان باصفایی بود که 14 سال داشت. پایین ارتفاع چشمه ای بود و باران گلوله از سوی عراقی ها می بارید. لذا فرماندهان گفتند برای وضو هم به آنجا نروید. بالا بنشینید و همانجا تیمم کنید.
هنگامی که آیت الله جوادی تشریف آوردند، دیدند که آن نوجوان 14 ساله داشت به سمت چشمه می رفت برای وضو. بسیجیان هر چه فریاد زدند نرو خطرناک است، آن نوجوان گوش نکرد.
آخر متوسل شدند به این عالم وارسته، حضرت آیت الله جوادی آملی که آقا! شما کاری بکنید. آقا نوجوان را صدا کردند که عزیزم کجا می روی؟ گفت میروم پایین وضو بگیرم.
گفتند پسر عزیزم! پایین خطرناک است. فرماندهان گفتند می توانی تیمم کنی. شما تکلیفی ندارید. همان نماز با تیمم کافی است.
نوجوان نگاهی بسیار زیبا به چشمان مبارک این عارف بزرگوار کرد و لبخند زیبایی زد و گفتبگذارید حاج آقا نماز آخرمان را با حال بخوانیم و رفت وضو گرفت و یک نماز باحالی خواند و برگشت.
دقایقی بعد قرار بود عده ای از بسیجیان بروند جلو و با عراقی ها درگیر شوند. اتفاقا یکی از آنها همین نوجوان 14 ساله بود. یکی دو ساعت بعد آیت الله جوادی را صدا کردند و گفتند حاج آقا بیاید پایین ارتفاع. دیدند جنازه ی آوردند. آیت الله جوادی آملی نشستند و دیدند همان نجوان با همان لبخند زیبا پرکشیده و رفته.
آیت الله جوادی آملی کنار جنازه اش روی خاک نشستند، عمامه از سر برداشتند و خاک بر سر مبارکشان ریختند و گفتند :
جوادی! فلسفه بخوان. جوادی! عرفان بخوان. امام به اینها چه یاد داد که به ما یاد نداد؟!
من به او می گویم نرو و او می گوید بگذار نماز آخرم را با حال بخوانم. تو از کجا می دانستی که این نماز، نماز آخر توست؟!

منبع : همشهری جوان شهریور 91


نامه ی فوری رئیس مجلس یه رهبری!!

                بسم الله الرحمن الرحیم

ای کاش لا اقل یک عذر خواهی کوچک هم می کردند که نشان دهد شرمنده ی خطاهای سرزده هم هستند!!!


محضر رهبر فرزانه انقلاب اسلامی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای دامت برکاته
با سلام و عرض ارادت
 بیانات بلیغ حضرتعالی در ملاقات با مردم انقلابی آذربایجان به مناسبت سالروز قیام شکوهمند مردم تبریز از هر جهت راهگشا و امید آفرین برای ملت عزیز بود.
حقیر لازم می دانم از تذکرات خیرخواهانه و منصفانه حضرتعالی در مورد رفتار قوا سپاسگذاری نمایم و آنچه از تذکرات به رعایت مصالح کشور توسط این بنده اشارت داشت با جان و دل پذیرا و آن را نصب العین کار خویش قرار خواهم داد و مطمئن هستم نمایندگان استیضاح کننده و قاطبه نمایندگان اندرزهای مشفقانه حضرتعالی را مبنای عمل خویش قرار خواهند داد و این نگاه بلند، بار دیگر عظمت و شوکت جایگاه تاثیرگذار ولایت فقیه را در نظام مقدس جمهوری اسلامی  نشان می دهد.
از خداوند متعال عزت ، سربلندی و طول عمر آن حضرت را خواستارم.

 

                                                                                علی لاریجانی

                                                                      رئیس مجلس شورای اسلامی 



طلبه سیرجانی کیست ؟

بسم الله الرحمن الرحیم

از ابتدا توسط این کاربر به اشتراک گذاشته شد؛https://plus.google.com/u/0/106461699761895276719


حجت الاسلام جهانشاهی امام حماعت مسجد امام حسن و مسول کانون جوانان مساجد سیرحان با انتشار نشریه عدالتخواهی و پخش آن در نماز جمعه سیرجان به افشای مفاسد اقتصادی و زمین خواران آن شهر می پردازد و از مردم میخواهد طوماری را که جهت برخورد با این نفاسد به سران قوع نوشته شده ، امضا کنند ؛اما اداره اطلاعات استان بلافاصله ضمن جلوگیری از ادامه ی امضای این طومار از جهانشاهی به دلیل بر هم زدن نظم شهر شکایت میکند .
وی در آن طومار به زمین خواری 2500هکتاری برخی با نفوذان شهر اعتراض کرده بود که همین اعتراض ها و بیانیه ها باعث شد تا وی برای اولین بار به جرم تشویش اذهان عمومی بازداشت و محاکمه و به سه ماه و یک روز حبس محکوم نمایند.
او اما پس از آزادی از مبارزه با مفاسد اقتصادی پشیمان نشد تا آنجا که وقتی بیانیه هاو تحصن هادر برابر فرمانداری سیرجان کارگر نیافتاد او تصمیم گرفت از سیرجان تا تهران را در اعتراض به مفاسد اقتصادی راهپیمایی کند. طلبه عدالتخواه سیرجان 18خرداد راهپیمایی خود را از سیرجان شروع کرد اما سی و سومین روز یعنی 19تیر سال 87 در شهرستان آباده شیراز دسنگیر و زندانی شد .
جهانشاهی پس از دستگیری به جرم انجام اعمال خلاف شان روحانیت به 23/5ماه به حبس ، سه سال عدم ترذ و اقامت در سیرجان ، سی هزار تومان وجه نقد عوض از شلاق و 8سال خلع لباس محکوم شد.
بعد از گذشت هشت ماه و هشت روز از حبس ، جهانشاهی برای دومین بار به فرمان رهبر معظم انقلاب و با دریافت پیام شفاهی ایشان با عنوان "شکر الله مساعیک " در حالی که حدود 15ماه از حبسش باقی مانده بود آزاد شد .
آزادی جهانشاهی همراه با اولین جرقه های تبلیغاتی انتخابات ریاست جمهوری سال 88بود که بعد از انتخابات به فتنه ای سوزان تبدیل شد .آتش سوزان فتنه تا ماه ها اجازه ی فعالیت را به جهانشاهی نمیداد. اما بعد از 8ماه و با اطمینان از اینکه از کارش سو استفاده علیه نظام نخواهد شد ، مجداد شروع به فعالیت کرد .
علیرضا جهانشاهی همزمان با شهادت حضرت صدیقه کبری (س) باز در حرکتی جدید عازم ام القرای جهان اسلام شد تا صدای عدالتخواهی خود را بلند تر از گذشته فریاد کند اما این بار تنها نیست و دانشجویان و طلاب جوان نیز که ندای حق طلبانه او را شنیدند وی را همراهی میکنند .
او اولین شب حضورش را در تهران در مرقد مطهر امام خمینی (رض) گذراند و صبح روز شنبه اول خرداد 1389بارهم با پای پیاده این بار به مقصد حرم عبدالعظیم حسنی حرکن کرد . با فرا رسیدن یکشنبه مشخص شد که جهانشاهی حرم عبدالعظیم را برای توقف انتخاب کرده است ، توقفی که آغاز یک بست نشینی هشت ماهه است .


آیا معترضان به لاریجانی در قم خائن بودند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

باز هم همسر عزیزم پستی جذاب گذاشتآفرین؛

http://daheye4.blogfa.com/post/161

بعد از سخنان مقام معظم رهبری در 10/8/91 متاسفانه روشی باب شده است که هر کسی با هر چیزی مخالف می‌باشد آن را به بیان ایشان درباره پرهیز از اختلافات ربط می دهد و در پایان هم نتیجه می گیرد که شخص یا جریان مورد بحث خیانت به کشور کرده است. ایشان درآن سخنرانی فرمودند:

« از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.»

ولی آیا درست است که هر حادثه ای را بدون تطبیق دقیق شرایط مطرح شده در جمله بالا با حادثه مورد بحث، سریعاً مصداق سخن رهبری قرار دهیم و حکم آن (یعنی خیانت به کشور) را جاری کنیم؟

در تطبیق سخن رهبری بر مصداق های گوناگون باید موارد زیر را در نظر بگیریم:

1- مورد مهم اول این است که مقصود، ایجاد اختلاف باشد. نه اینکه هر اعتراضی یا طرح مبحثی را به معنای ایجاد اختلاف بگیریم. در غیراینصورت هیچ اعتراضی و نقدی از جانب هیچ فرد و سایت و روزنامه ای نباید مطرح شود، چون بالاخره هر نقد علنی به دنبال کسب نظر مردم هم هست و بین دو گروه طرفدار و مخالف هم اختلاف را تشدید می کند. پس آیا باید همه سکوت کنند؟!

2- مورد دوم مهم هم این است که در ایجاد اختلاف، احساسات مردم به کار گرفته شود. یعنی برای اینکه وزنه خودمان را سنگین تر کنیم، اختلاف را به گونه ای مطرح یا علنی کنیم که احساسات مردم برانگیخته شود در دفاع از ما.

حال به بررسی ادعای شریعتمداری در یادداشت کیهان در 23/11/91 (اینجا) با استناد به سخن مذکور مقام معظم رهبری بپردازیم: « اخلالگران کمترین اعتقادی به رهبری انقلاب نداشته و خود را ملزم به پیروی از دستورات و رهنمودهای ایشان نمی دانسته اند. گروه یاد شده با اقدام اخلالگرانه خود قطعا به کشور خیانت کرده اند.  با هیچ توجیه و توضیحی نمی توان اخلالگران را در دایره نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرد.»

قیاسی بدون اثبات صغری

اینکه عده ای به عملکرد لاریجانی در یکشنبه 15 بهمن مجلس اعتراض می کنند و شعار می دهند و مورد پذیرش دیگران هم قرار می گیرد و گسترش می یابد و منجر به ناتمام ماندن سخنرانی لاریجانی می شود و سپس امام جمعه قم شروع به سخنرانی می کند و همان مردم پای سخنرانی او می نشینند و با شعارهای حماسی و پرشور از اول تا آخر سخنان او را تایید می کنند، آیا استفاده از احساسات مردم در ایجاد اختلاف است؟ کسی از احساسات مردم استفاده نکرد، بلکه مردم خودشان احساسشان را ابراز کردند. اختلاف بین چه کسانی ایجاد شد؟ بین موافقین و مخالفین آقای لاریجانی؟ اگر این اختلاف مذموم است، پس هیچ نقدی و اعتراضی نباید مطرح شود؟ یا آیا ایجاد اختلاف کرد بین موافقین و مخالفین این حرکت؟ اگر این اختلاف هم مذموم باشد که سرمقاله کیهان هم همین کار را انجام می‌دهد!

بنابراین شریعتمداری در یادداشت خود در کیهان، بدون اثبات صغرای قیاس(مصداق سخن رهبری بودن این حرکت)، صرفا با طرح کبری(سخن رهبری) نتیجه‌گیری می کند و این نتیجه باطل است.

پس نباید بدون تطبیق دقیق یک حادثه، سریعاً گروهی یا افرادی را به خیانت به کشور متهم کرد. باید اعتراض و انتقاد و مذمت کرد، اما آیا لازمه این کار برچسب زدن است؟ آری در وقایع 22 بهمن قم هم کارها و شعارهای غلط وجود داشت (مانند پرتاب کفش و مهر، یا شعار کاملاً غلط و غیرمنصفانه «شهر مقدس قم جای منافقین نیست»)، اما دلیل نمی شود که سریع مردم معترض را که کم هم نبودند(که اگر اندک و در اقلیت بودند خود به خود در بین جمعیت انبوه حاضر در شبستان گم می شدند و سخنرانی ناتمام نمی ماند) خائن و عدم معتقد به رهبری و نظام مطرح کرد.

با تاکید بر نفی بعضی رفتارهای افراطی و غلط و نیز بعضی شعارهای غیرمنصفانه که مواردی از آن در بالا اشاره شد، و نیز تاکید بر اینکه نگارنده جزء شروع کنندگان اعتراض هم نبود، نکاتی پیرامون موارد مطرح شده دیگر در یادداشت شریعتمداری باید گفته شود:

1- شریعتمداری گفته است:« گروهی اندک و کم شمار در مراسم باشکوهی که به همین مناسبت در شهر مقدس قم برپا شده بود، به بهانه مخالفت با مواضع رئیس مجلس و حمایت از رئیس جمهور، در تلاش برای ایجاد اخلال در این مراسم عظیم و دشمن شکن بودند که با حضور موثر و هوشمندانه مردم، نقشه آنان نقش برآب شد.»

اولاً: گروهی اندک نبودند که اگر اینگونه بود منجر به ناتمام ماندن سخنرانی لاریجانی نمی شد.

ثانیاً: موضوع اعتراض مردم مواضع و عملکرد رئیس مجلس بود و هیچ شعاری در حمایت از رئیس جمهور داده نشد.

ثالثاً: آنچه همه حاضرین مشاهده کردند این بود که هدف، اعتراض به لاریجانی بود و نه اخلال در مراسم 22 بهمن. بهترین گواه این است که وقتی بعد از رفتن لاریجانی، امام جمعه قم شروع به سخنرانی کرد، همان جمعیت معترض نه تنها حرکت اعتراضی را ادامه ندادند، بلکه در تایید سخنان ایشان شعارهای پرشور و محکم سر می دادند. حتی آنجا که حجت الاسلام سعیدی گفتند:«ما(مردم) نه بداخلاقی می کنیم و نه بداخلاقی دیگران را بر می تابیم» و نیز: «این مردم آمده اند بگویند ما آن امام و پیشوا و رهبر را داریم و این امت قهرمان را. ای بداخلاقان! به امت اسلام و امام و رهبری پایبند بمانید».

بنابراین آن اعتراض و این تایید نشان داد مردم با شخص لاریجانی و عملکرد او مشکل داشتند و نه چیز دیگری. استقبال مردم از سخنان آقای سعیدی که هم تلویحاً به سران قوا انتقاد کردند و هم مواضع مردم را اعلام کردند، نشان داد که عظمت 22 بهمن قم با اعتراض مردم به نماینده‌اشان خدشه‌دار نشد.

2- شریعتمداری نوشته است:« انقلاب اسلامی، تنها انقلاب در جهان امروز است که همه ساله مشروعیت و مقبولیت خود را با حضور حماسی و بی نظیر مردم در یوم الله 22 بهمن به رخ جهانیان می کشد و با این حضور حماسی، تبلیغات مسموم و هجوم پرحجم دشمنان بیرونی را نقش بر آب می کند.»

نکته این است که درست است که راهپیمایی 22 بهمن جلوه ای مهم در حمایت مستمر مردم از نظام و انقلاب است و پس از 34 سال هنوز مردم سالگرد پیروزی انقلاب را با شور هرچه بیشتر جشن می گیرند، اما مشروعیت و مقبولیت نظام و انقلاب از طریق این راهپیمایی اثبات نمی شود، بلکه مشروعیت آن که از طریق ولایت فقیه است و مقبولیت آن هم از طریق انتخابات مکرر اثبات می شود. چون هرچقدر جمعیت فراوانی هم به میدان بیایند، مطمئناً به دلیل ویژگی های یک راهپیمایی کمتر از حضور مردم در پای صندوق های رأی است، ضمن اینکه تعداد شرکت کنندگان راهپیمایی قابل شمارش دقیق نیست. اما بدیهی است که این حضور گسترده مردم با خستگی‌ها و وقت گذاشتن‌هایی که دارد، بسیار حائز اهمیت است.

3- و یک نکته پایانی: آیا علمایی که بعد از حادثه قم با آقای لاریجانی تماس گرفتند و محکوم کردند، بعد از اقدام نمایندگان مجلس در «دو دو کردن» در حین سخنرانی رئیس جمهور که واکنش شدید رهبری را در دیدار با رئیس مجلس و روسای کمیسیون ها در پی داشت هم تماسی با رئیس جمهور منتخب مردم گرفتند تا اهانت نمایندگان به او را محکوم کنند؟

[قسمتهایی از سخنان رهبری در این دیدار در 1/4/90 : «حادثه دیروز در مجلس [نسبت به رئیس جمهور] هم بنده را به شدت ناراحت کرد و هم به شدت نگران شدم. گاهی اوقات مسائلی پیش می آید که باید از آن به خدا پناه برد. ناراحتی ام به دلیل اهانت به رئیس جمهور بود. شما می توانید به رئیس جمهور تذکر بدهید، سوال کنید استیضاح کنید، ولی نمی توانید به هیچ کس توهین کنید به خصوص به رئیس جمهور، ‌رئیس جمهور یک مقام محترم است در قانون اساسی. این رفتار اهانت آمیز ظلم بود، ناحق بود، گناه بود.

 علنی بگویم که مجلس ظلم کرد و خلاف عدل کرد و گرفتار رذیلت شد؟! از آقای لاریجانی و معاونانش، ‌نواب رئیس گله دارم. دیروز وقتی دو دو کردند، آقای لاریجانی باید صحبت آقای رئیس جمهور را متوقف می کرد و به جماعت اقلیتی که دو دو می کنند، حمله می کرد. اینها مجلس را جلوی مردم بی آبرو می کنند. باید آقای لاریجانی حمله می گردند به آنها. منتقد هستید از دولت، از رئیس جمهور می توانید بگوئید، حرفتان را بزنید و علاج جویانه وارد میدان شوید. یک جور هم برخورد خصمانه و کینه ورزانه است، معلوم است می خواهد ناخن بزند. خدا با شما اینطور سختگیری کند خوشتان می آید؟ ...شما می خواهید بگوئید مجلس با رئیس جمهور همراه نیست، خوب رأی ندهند، حرفش را نپذیرند. حق ندارند که به او توهین کنند.»(به نقل ازهفته نامه 9دی،30/2/91)]