سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

اگر من هم در شبستان بودم اعتراض می کردم!!

بسم الله الرحمن الرحیم

در طی یکی دو روز گذشته دائم این حرف رو به همسرم می گفتم که چرا بایدآقای لاریجانی سخنران روز22بهمن قم باشه.اگر ایشون رئیس مجلس هستند که شهرهای دیگه هم می تونند بروند و سخنرانی کنند و اگربه خاطراینکه نماینده قم هستند سخنران هر سال راهپیمایی ها هستند که خوب شهر قم دو نماینده ی دیگه هم داره .بنابراین چرا باید تریبون راهپیمایی های قم توی این چهارسال به دست ایشون فقط باشه. و البته او با خنده مرا دعوت به صبر میکرد که صبور باش واینکه بالآخره خیلی ها هم احمدی نژاد رو قبول ندارند ولی راهپیمایی که میرند میدون آزادی رو خالی نمی کنند . بااین حرف حساب خودم رو آماده کرده بودم که سخنرانی کسی رو که به رئیس جمهور ملت بزرگ ایران درست در یک هفته ی گذشته توهین کرد و هر چه را که در این چند سال در دل داشت به زبان آورد را تحمل کنم.

ولی اتفاق جالبی افتاد. وقتی راهپیمایی تمام شد و برای شنیدن سخنرانی به حرم حضرت معصومه رفتیم در حالیکه چند دقیقه ای از سخنرانی بیشتر نگذشته بود و من به همراه دخترم در حال خرید نرم افزاری از غرفه ای که در حرم بود ،بودیم ناگهان با صدای بسیار بلندی از مردم مواجه شدیم که شعار می دادند که متأسفانه برای من واضح نبود ولی به خوبی صدای آقای لاریجانی را می شنیدم که پی در پی میگفت بفرمایید... امروز روز وحدت است...اجازه بدهید ...ولی شعارها قطع نمیشد تااینکه ایشان بدون ادامه دادن صحبتهایشان ،رفتند و امام جمعه ی قم و تولیت حرم مطهر به پشت تریبون رفتند و سخنرانی کردند و اصلا اشاره ای به اتفاق افتاده نکردند و مردم هم ساکت شدند!!!

بعد از مراسم که پیگیر اتفاقات افتاده در شبستان حرم شدم،از طریق همسرم متوجه شدم که مردمی که در شبستان بودند ضمن اینکه شعارهایی خطاب یه رئیس مجلس می دادند مثل اینکه "لاریجانی حیا کن شهر ما رو رها کن" ،"خواص بی بصیرت مایه ی ننگ ملت"متأسفانه اقدام به پرتاب کفش به طرف ایشان هم کردند .

به نظر این حقیر اقدام اعتراضی مردم آنهم در حالیکه فقط یک هفته از یکشنبه ی سیاه می گذشت در برابر کسی که سهم به سزایی در بوجود آمدن آن روز ننگین راداشت اقدامی انقلابی و به جابود . مردم به فرموده ی حضرت امام ولی نعمت این انقلاب اند . برای این انقلاب زحمت کشیدند شهیدو جانباز و اسیر تقدیم این انقلاب کردند و از همه مهمتر به فرموده ی خود حضرت امام مردم نسبت به این انقلاب مسئولند.لذا نمی توانند ببیننند که کسی آنهم در مقام و موقعیت ریاست مجلس چنین خبط و خطایی بکند. گرچه ما در صدد تأیید عمل رئیس جمهور نیستیم ولی حرفمان این است که اگر ایشان خطا کردند و مسئله ای را بیان کردند که اتفاقا به خانواده ی شما هم مربوط میشد شما بایستی با سعه ی صدر مسئله را جمع میکردید و نه خودتان به ایشان بی احترامی می کردید و نه اجازه می دادید که نمایندگان مجلس به نماینده ی یک ملت 70 میلیونی در پیش چشمان دوربینهای خبری توهین و فحاشی بکنند و مسلم است که وقتی چنین نکردید مردم با شما برخورد خواهند کرد.

این مردم پیرو همان کسی هستند که فرمود:"اگر من پایم را کج گذاشتم شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی.باید هجوم کنید نهی کنید که چرا؟...امت باید نهی از منکر بمند امر به معروف بکند."(صحیفه ی امام ج 8صفحه 47)و یا در جای دیگر می فرمایند که :" اگر یک نفر خلاف کرد 20 نفر از شما ها رفت گفت نکن این کار صحیح نیست تحت تأثیر واقع می شود ... اگر من یک خلافی کردم همه تان هجوم آوردید که چرا این کار را می کنی ، من سر جایم می نشینم.(ج8صفحه 60).

ولی با همه ی این حرفها قرآن کریم هم می فرماید :" ولا یجرمنّکم شنئان قوم الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی(مائده/8)"یعنی در هنگام روبرو شدن با کسی که با او دشمنی داری هم از مسیر عدالت و تقوا خارج نشوید چه برسد به کسی که در مسیر انقلاب است ولی انحرافی پیدا کرده است .کاری که ما با یک مسلمان خاطی می کنیم نباید با برخوردی که با یک منافق و یا یک کافر می کنیم یکی باشد . ما اگر بناست که تنبیه بکنیم باید به قدر خطایی که فرد کرده است او را چوب بزنیم. بله بنده موافق شعار دادن و ایجاد اختلال کردن در سخنرانی رئیس مجلس بودم و هستم چرا که مردم ما جای دگری ندارند برای اینکه اعتراض خود را نسبت به عملکرد مسئولین به گوششان برسانند خصوصا اینکه کسانی چنین اعتراض کردند که به راهپیمایی رفته بودند یعنی اصل نظام را تأیید کردند و هنگام سخنرانی امام جمعه ی خود هم آرام شدند ولی با این حال نسبت به خطای بزرگی که در هفته ی گذشته اتفاق افتاده بود واکنش نشان دادند.

لذا معتقدم که نباید جلوی مردم را گرفت که اعتراض نکنند اگر خطاو اشتباهی را از مسئولی دیدند که اگر غیر این باشد انقلاب از مسیر خود خارج می شود اما باید این را بسیار متذکر شد که ما در هیچ وقت و زمانی نباید از مسیر عدالت وتقوا خارج شویم. چه وقتی که در فضای مجازی هستیم و دست به قلم میبریم و چه در زمانی که در زندگی حقیقی با مسئولان این نظام و یا غیر آنها هرکسی که باشد ،مواجه میشویم.

والسلام


امروز در مجلس!؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

"این ثبات و آرامش را باید قدر بدانیم. ملت قدر میدانند. من که به شما عرض میکنم، در واقع خطابم به کسانى است که میخواهند قدرنشناسى کنند در مقابل این ثباتى که وجود دارد؛ آن کسانى که با حرکات خود، با اعمال نادرست خود، با کج‌تابى‌هاى خود سعى میکنند این ثبات و آرامش را، این استقرار را، این طمأنینه و ثبات را در کشور به هم بزنند. البته مسئولین کشور، با تدبیر، حواسشان هست؛ من هم تأکید میکنم؛ هم به مسئولین قوه‌ى مجریه، هم به مسئولین قوه‌ى مقننه، هم به مسئولین قوه‌ى قضائیه، که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئه‌ى خود نتوانند این آرامشى را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانه‌ى بزرگترین اقتدار این ملت است، که میتواند همه‌ى خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند.
 ما در چند ماه بعد از این، مسئله‌ى انتخابات را داریم. تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات، باید همت همه‌ى مسئولین این باشد که آرامش سیاسى کشور را حفظ کنند؛ نگذارند فضاى سیاسى کشور، جنجالى و متلاطم شود؛ این جزو چیزهائى است که هوشمندى مسئولان کشور ان‌شاءاللّه باید بتواند این را تحقق ببخشد.
...گاهى یک حرف، گاهى یک عمل نسنجیده، گاهى یک اقدام نابجا، موجب تلاطم در محیط سیاسى میشود؛ باید خیلى مراقب باشند"1391/07/24

من به قربان غمت ...آقا!

این فرمایشات برای همین چند ماه اخیر بود ولی کو گوش شنوا؟امروز توی مجلس ،نه فکر این رو کردند که ایام دهه ی فجر هست ملاحظه ی مردم رو بکنند و نه به این فکر کردند که رسانه های خارجی دارند می بینندشون و نه به این فکر کردند که قلب آقا رو دارند میشکونند که نه قلب یه ملت رو!!

من کاری به این ندارم که حق با کی بود فقط این رو می خوام بگم که آب رو ریختن به آسیاب دشمن!!

والعاقبة للمتقین


ما تمرین آمدن مولا نموده ایم...

 

بسم من اذاق احبائه حلاوة مؤانسته

 به بهانه ایام شیرین دهه فجر و آن حماسه پرشور استقبال از رهبر کبیر و بت شکن انقلاب!

 

ما تمرین آمدن مولا نموده ایم/در پشت نائب او اقتدا نموده ایم

هر سال که یاد بهمن دیروز کرده ایم/تمرین آمدن مولا نموده ایم

آقا!پایی گر به سر چشمان ما نهی/ جان را فدای یوسف زهرا نموده ایم

مائیم خستگان ، زجور عدو ولی/ با یاد آمدن تو سودا نموده ایم

هر سال که می گذردعمر از این قیام/ از پای تا به سر تو را تمنا نموده ایم

اینجاست مهبط گلهای حیدری بیا/ ما جای آمدن تو را مهیا نموده ایم

در گوش گوشه ی هستی نام تو می برند/ ما ، نام دلربای تو افشا نموده ایم

سرزنده گشته ایم چو یاد تو کرده ایم/ طومارانتظار تو امضا نموده ایم

ما با حسین و خمینی شروع شدیم/ جان را قباله دین خدا نموده ایم

آیا شود نظری سوی ما کنی؟/ ما روی جان به قبله مولا نموده ایم!  

 


باید به دکتر الهام اعتماد کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

محراب اندیشهاز ابتدا این پست را گذاشته بود.از آنجایی که لذت بردم که هنوز کسانی هستند منصفانه حرف بزنند و بنویسند این پست را برای مخاطبینمم هم گذاشتم.تا اگر با من هم عقیده اند آنها هم لذت ببرند و اگر مخالفند نظر بدهند.

http://mehrabeandishe.blogfa.com/9110.aspx

1- اگر سوم تیر کاندیدا نشده بود چه باید می‏کردیم؟ احمدی‏نژاد را می‏گویم! اگر به صحنه نیامده بود و تااحمدی نژاد آخر نایستاده بود تاریخ ایران چگونه رقم می‏خورد؟ اصلا ما کجا بودیم و الان حامی چه جریانی می‏شدیم؟! نیامدن احمدی‏نژاد و احمد توکلی جزو شروط هاشمی برای نیامدن بود. با این وجود اگر هاشمی بر آمدن اصرار می‏کرد حداقل دولت نهم در اختیار او قرار می‏گرفت و او شاید امروز نیز در حال طی کردن چهارمین دوره ریاست‏جمهوری خود بود. اگر هم هاشمی نمی‏آمد، طبعا راست‏ها دولت را در اختیار می‏گرفتند. چندان تفاوتی نداشت؛ چون اینها با هم می‏توانستند بالاخره کنار بیایند. محتمل‏ترین گزینه در چنین شرایطی هم قالیباف بود. در چنین شرایطی شاید ما ناگزیر می‏شدیم باز در میان همان جدال کودکانه‏ی راست و چپ از راست دفاع کنیم تا نوبت به چپ نرسد! حالا چه فرقی می‏کند دشمن هاشمی دشمن پیغمبر باشد یا دشمن قالیباف!

اگر احمدی‏نژاد نمی‏آمد، حتما جاسبی هنوز رئیس دانشگاه آزاد بود. احتمالا کسی نه چندان لنکرانی را می‏شناخت و نه جلیلی و نه الهام را. فکرش را بکنید! آن وقت چقدر ایران می‏توانست در دنیا الهام‏بخش باشد! با مدیریت انقلابی آقای قالیباف یا با دولت اسلامی آقای هاشمی! چه وضعیتی جالبی می‏شد.

2- احمدی‏نژاد یک نمونه از جامعه آماری ما بود. مایی که به عنوان جریان سوم و جریانی که نه راست را قبول داشت و نه چپ را هنوز زمامداری را تجربه نکرده بودیم و نرم‏افزار دینی اداره‏ی آن را هم به صورت کامل نداشتیم. می‏دانستیم ربا حرام است اما با کدام مدل باید بانکمان را اداره کنیم که در آن ربا نباشد؟ با یارانه‏ها چه کنیم؟ با مسکن چه کنیم؟ با سینماگران چگونه تعامل کنیم؟ بدحجابی را چگونه رفع کنیم؟ با طبقات مختلف اجتماعی چگونه هم‏زبان شویم و...؟ دورنمایی از این همه داشتیم اما پاسخ خیلی سؤالات را کامل و دقیق نمی‏دانستیم. احمدی‏نژاد آمد و تلاش کرد تا آنجا که می‏تواند پاسخ این سوالات را دریابد. البته موانع بسیار بود و پرتگاه‏هایی که در مقابل او قرار داشت نیز بسیار. با این همه او توانست بازی چپ و راست را به هم بریزد و فضای جدیدی در کشور باز کند. توانست گفتمان انقلاب و امام را بار دیگر رواج دهد. توانست جریان سوم را چندین پله رشد دهد. توانست انقلابی‏گری را به ارزش تبدیل کند و گفتمانی را که رهبری سال‏ها برای ترویج آن تلاش کرده بودند، بر کرسی بنشاند.

دست آخر نیز دولتش به واسطه تلاش‏ها و خدماتی که به مردم کرد محبوب‏ترین دولت بعد از مشروطه لقب گرفت و درصد قابل توجهی از این محبوبیت هنوز نیز پابرجاست.

3- دوم خردادی‏ها وقتی به میانه‏ی دولت هشتم رسیدند، عبور از خاتمی را کلید زدند بی آنکه بدانند خاتمی اگر برآورده کننده تمامی خواسته‏هایشان نیست؛ ولی سرمایه‏ای است برای اصلاحات با کوله‏باری از تجربه و با اندوخته‏ای قابل توجه از رأی مردم. از خاتمی عبور کردند بی‏آنکه بتوانند کسی را در تراز او جایگزین کنند؛ که حتی اگر می‏توانستند و جایگزینی هم داشتند، سرمایه‏ای مثل او را دیگر نداشتند.

4- احمدی‏نژاد با آنچه آرمان‏های ما انتظارش را داشت فاصله‏هایی گرفت و انتقاداتی متوجه او شد که برخی از آن هنوز نیز هست. با این همه آیا باید احمدی‏نژاد را تمام شده دانست؟ چند نفر مانند او داریم که جسورانه به میدان‏های تحول‏های بنیادین بشتابد و از جریان سوم با شجاعت دفاع کند؟ چند نفر را داریم که شناخت و درک و اشراف او نسبت به مسائل کشور را داشته باشد؟ او البته خطا کرد که ای کاش نمی‏کرد اما آیا بابت این خطا باید او را تمام شده بدانیم؟ او دیگر نمی‏تواند گره‏ای از کار جریان سوم بگشاید؟ تجربه‏ها و توانمندی‏هایش به هیچ کار انقلاب نمی‏آید؟

خاطرم هست مدتها پیش در سرمقاله‏ای با عنوان "کاندیداتوری انوشیروان!" این چنین مطلب را آغاز کرده بودم:«درویشی به سلطان حمله برده بود و او را محاکمه می کردند، قاضی گفت:"چرا سلطان را کشتی؟" گفت:"برای آنکه سلطان ظالم و جائر بود." قاضی گفت:"مرد حسابی مگر انوشیروان را پشت دروازه نگه داشته بودی که این را بکشی و آن را بگماری؟!"»

اگر احمدی‏نژاد نتوانسته آرمان‏های جریان سوم را محقق کند، آیا مثلا جبهه پایداری حداقل در همان جایگاه خود توانستهدکتر الهام به این آرمان‏ها جامه عمل بپوشاند؟ آیا اگر جبهه پایداری دولتی تشکیل دهد دولتی بدون نقص و ایراد شکل خواهد گرفت؟

5- معتقدم باید به دکتر الهام اعتماد کنیم. انتخابات مجلس فرصتی بود تا دوست‏ها و دشمن‏ها را بشناسیم و بدانیم چقدر جریان سوم مورد بغض و کینه سایرین است. بدانیم چقدر عرصه تنگ است. در این جدال که زبان‏ها نیز گشاده است باید در میان خود بکوشیم دلها را کمی به هم نزدیک کنیم. هم احمدی‏نژاد بپذیرد خطاهایی دارد و معصوم نیست و هم ما بپذیریم که او امتیازهایی دارد و فاسق و ضدولایت فقیه نیست.

احمدی‏نژاد چندی پیش بود که در جمع دانشجویان برای یاران سوم تیری‏اش ابراز دلتنگی کرد. اگر الهام به دولت بازگشته این بازگشت بی‏معنا نیست. نمی‏گویم احمدی‏نژاد عوض شده است یا همه چیز به شرایط دولت نهم بازگشته؛ بلکه می‏گویم نباید فرصت جبران گذشته را از کسی که گفتمان انقلاب را زنده کرد، دریغ بداریم. تنها کاری که باید بکنیم این است که به الهام اعتماد کنیم. به او اجازه دهیم تا به نوبه خود تلاشش را بکند. الهام قطعا با ورود به دولت فداکاری کرد و ما باید این فداکاری را بفهمیم.

 


پی نوشت: مقصودم البته در این مطلب اعتماد برای ریاست جمهوری نبود. درباره ریاست جمهوری سخن گفتن کمی زود است. به وقتش آن روز هم سخن خواهیم گفت. معتقدم احمدی نژاد را باید حفظ کنیم و او را با کسانی که اهل نمی‏دانیم تنها نگذاریم. باید سعی کنیم کمک کنیم او بعد از این نیز در خدمت انقلاب باشد و تجربیات و توانمندی‏هایش را در این راه خرج نماید. به نظرم دولت بعدی هر دولتی که می‏خواهد باشد اگر از دانسته‏های احمدی‏نژاد و تجربیات او نخواهد استفاده کند، عقلایی عمل نکرده است.


آیا احمدی نژاد هم مصداق هشدار رهبری درباره «انتخابات آزاد» است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

دیروز در سالروز قیام مردم قم رهبر معظم انقلاب بیانات مهمی در خصوص انتخابات آینده داشتند که همه ی علاقه مندان به مسائل کشور و بویژه پیگیری کنندگان فرمایشات معظم له حتما از طریق اخبار بخشهایی از آنرا شنیده اند. ولی از آنجا که صداو سیما در اطلاع رسانی وقایع مختلف کشور بعضا با کج سلیقگی هایی به سانسور اظهار نظرات افراد مختلف از طیفهای سیاسی کشور مبادرت می نماید برای عموم مردم مخاطب بعضی فرمایشات حضرت آقا معلوم نمیشود.و به نظر می رسد این بی اطلاعی موجبات افتادن برخی از مردم در فتنه های از پیش طراحی شده ی دشمنان ملت گردد. از طرف دیگر با بی انصافی ها و غرض ورزی های عده ای دیگر در فضای رسانه ای پالس هایی غلط به مردمی که کنجکاو شناسایی مخاطبین فرمایشات اخیر حضرت آقا هستند می رسد.اما الحمدلله هستند کسانی که با دقت نظر خود غبار دروغ پراکنی و شایعه سازی را از فضای رسانه ای کشور می زدایند.از جمله ی این افراد مدیر وبلاگ دهه ی چهارم است که شما را به دیدن یادداشت اخیرایشان در خصوص مطلب یاد شده دعوت می کنم.

و العاقبة للمتقین

آیا احمدی نژاد هم مصداق هشدار رهبری درباره «انتخابات آزاد» است؟

مقام معظم رهبری در سالروز قیام 19 دی در دیدار با مردم قم فرمودند:

«این را از حالا همه بدانند: آن کسانى که ممکن است از سر دلسوزى، راجع به انتخابات یک توصیه‌هاى عمومى بکنند که آقا انتخابات اینجورى باشد، آنجورى نباشد، حواسشان باشد به این مقصود دشمن کمک نکنند؛ مردم را از انتخابات مأیوس نکنند، هى نگویند انتخابات باید آزاد باشد. خب، معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد. ما از اول انقلاب تا حالا سى و چند تا انتخابات داشته‌ایم؛ کدامش آزاد نبوده است؟ در کدام کشور دیگر، انتخابات از آنچه که در ایران میگذرد، آزادتر است؟ کجا صلاحیتها ملاحظه نمیشود، که اینجا روى این مسائل هى تکیه بکنند، هى تکیه بکنند، هى بگویند، هى تکرار کنند و یواش یواش این ذهنیت را به خیال خودشان در مردم به وجود بیاورند که خب، این انتخابات فایده‌اى ندارد؟ این یکى از خواسته‌هاى دشمن است.»(دیدار با مردم قم-19/10/91)

عده ای با تحریف مرجع ضمیر این بیانات سعی دارند با بی تقوایی کامل و البته ناشی گری احمدی نژاد را هم به جمع افرادی مانند خاتمی و موسوی خوئینی ها و هاشمی رفسنجانی اضافه کنند.

حدود دو هفته پیش باهنر بود که این موضوع را درباره احمدی نژاد مطرح کرد:

«اخیرا در صحبت‌های رئیس‌جمهور چنین نکاتی مبنی بر اینکه این چه حقی است که افراد بر رای مردم اثر می‌گذارند دیده می‌شود افزود: اگر منظور وی انتقاد به نظارت استصوابی باشد ما در این مسئله از اول انقلاب با توده‌ای‌ها و نهضت آزادی‌ها مشکل‌ داشتیم اما بالاخره صلاحیت افراد را باید عده‌ای تشخیص دهند. ...  احمدی نژاد باید دقت کند که حلقه بسته‌ای بین حرف‌های او، فتنه‌گران و خارجی‌ها درباره انتخابات آزاد صورت نگیرد چرا که از اصلاح‌طلبان و سرانه فتنه توقعی نیست اما رئیس‌جمهور باید دقت کند که در انتخابات یازدهم این مباحث مطرح نشود.» (خبرآنلاین-7/10/91)

بعد از سخنان 19 دی مقام معظم رهبری هم خبرگزاری مهر تیتر « طرح انتخابات آزاد توسط هاشمی و احمدی نژاد و خوئینی ها/هاشمی و احمدی نژاد خودشان را زیر سوال بردند» را برای مصاحبه اش با ابراهیمی، عضو جامعه روحانیت مبارز، انتخاب کرد و از زبان او نوشت:

« اخیرا اظهاراتی از سوی رئیس جمهور، آقای هاشمی و موسوی خوئینی ها در این خصوص زده شده که هریک از سه طیف و جریان متفاوت هستند ؛ بنابراین هم صدائی این افراد با بیگانگان نشان دهنده این است که سناریوی جدیدی برای نظام در آستانه انتخابات چیده شده است که اگر نتیجه انتخابات مخالف نظر عده ای شد فتنه ای همچون فتنه 88 راه بیافتد.»(خبرگزاری مهر-20/10/91)

و سپس سایت الف هم مطلبی زد با تیتر «احمدی‌نژاد،خوئینی‌ها،خاتمی،‌‌هاشمی ‌‌و... مخاطب سخنان رهبری» و استنادش هم به جمله ای از احمدی نژاد در 15/9/91 است. همان سخنرانی که باهنر هم به آن استناد کرده بود.

بررسی کامل سخنان احمدی نژاد نشان می دهد منظور او از انتخابات آزاد کاملا متفاوت است با آنچه مد نظر خاتمی و هاشمی می باشد:

«اصل بر رأی مردم است. انتخابات آزاد، حق مردم است؛ هم اصالت دارد، هم ضرورت دارد و هم اهمیت دارد. در اینکه بخواهند برخلاف قانون اساسی، صلاحیت‌های رئیس جمهور را ببندند به نظر عده‌ای که ملت هیچ حقی به آنها نداده است. کسی زمانی استاندار، وزیر و وکیل بوده است، در دوره‌ای که بوده از حقوقش استفاده کرده و مسئولیت‌هایش را هم پاسخ داده است. حالا ما انتخاب رئیس جمهور را که بالاترین رکن جمهوری و مردم سالاری است، منوط به این کنیم که عدة دیگری قبلاً تأیید کنند؛ سیاسی بودنش را عده‌ای و دیندار بودنش را عدة دیگری! یعنی اگر کسی بخواهد رئیس جمهور بشود، باید کاغذی دستش بگیرد و دنبال آدم‌ها راه بیفتد! آیا در قانون اساسی، رئیس جمهور این است؟»(اولین همایش قوه‌ مجریه در حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران-15/9/91)

در حقیقت ادامه سخنان احمدی نژاد که توسط سایت الف و نیز باهنر حذف شده است تا بتوانند آسمان را به ریسمان ببافند، نشان می دهد منظور او نه نظارت استصوابی بوده است، و نه انتخابات آینده آنچنان که هاشمی می گوید، بلکه منظور او طرح اصلاح قانون انتخابات بوده که آن روزها در صحن مجلس در دست بررسی بود که البته نهایتاً هم تصویب نشد. حالا یک بار دیگر حرفهای باهنر را بخوانید تا باطن آنچه به اسم تحلیل ارائه می دهد بیشتر مشخص شود.

مقایسه کنید سخنان بالا را با آنچه هاشمی می گوید:

«اولین قدم در بازگشت تعادل به جامعه برگزاری انتخابات آزاد، شفاف و قانونی است. با تحقق این امر، همه نیروهای سیاسی فعال و مردم به نتیجه بیرون آمده از صندوق‌ها تمکین کرده و با همکاری و یاری‌رسانی به دولت، مشکلات و معضلات کشور به یاری خداوند برطرف خواهد شد.»( هاشمی رفسنجانی-4/10/91)

انصاف و تقوا به مسلخ رفته است که بعضی سیاسیون ما به خود اجازه می دهند برای توجیه تئوریهای خودساخته اشان، آن سخنان احمدی نژاد را با این سخنان هاشمی یک جا قرار دهند.

پایان بخش این مطلب را یک اظهارنظر دیگر رئیس جمهور در این باب قرار می دهم:

«درست از صبح روزی که ملت ایران آزاد شد، دولت امریکا در برابر ملت ما و دولت برآمده از رأی ملت ایران تا به امروز ایستاده است. واقعاً چرا این‌طور است؟ واقعاً دولت امریکا طرفدار چه کسی در ایران است؟ 32 سال ، 32 انتخاب آزاد در ایران برگزار شد. »(مصاحبه با مدیران رسانه‌های جمعی امریکا-1/7/90)


خط قرمز ما...

 

بسم من لا اله الا هو

چند وقت پیش وقتی که داشتم صفحه پلاسم رو چک می کردم به مطلبی رسیدم که عکس سید محمد خاتمی رو هم داشت. دختر سه ساله ام که کنارم نشسته بود با یه ذوق و خوشحالی مثل هر وقتی که یه روحانی سید می بینه گفت :مامان آقایی!منظورش رهبری بود. گفتم نه مامان این آقا نیست.

گفت :چرا هست. خیلی دوستش دارم. گفتم نه مامان من اصلاً دوستش ندارم.خوب نیست. ولی اون که نمی تونست حرفم رو بفهمه بازهم با اصرار و البته با ناراحتی گفت اما من دوستش دارم!!

رفتم تو فکر چقدر دلم غصه دار شد برای همه اون حرفهای تلخی که یه روزی باید برای دخترم بگم. یه روزی باید براش بگم که زینبم! درسته که ما همه روحانی ها و سیدا و جانبازا و خانواده های شهدا و مراجع تقلید و منسوبین به امام راحلمون رو دوست داریم اما اینها فقط به خاطر اینه که اونها تو خط رهبری و انقلاب و آرمانهای اسلام و امام بودند اگر یه روزی علم مخالفت برداشتند ،اگر عالمانه علم مخالفت برداشتند ،اگر خودشون با پای خودشون زدن به خاکی ،خودشون به پای خودشون میرن توی محدوده خط قرمز ما و این یعنی تبرّی! خودش یه اصل مهمی هست برای ما توی اسلام اگر چه که از فروعمونه!می دونم دونستن این حرفها براش تلخ میشه چون همه ما فطرتاً دوست داریم که همه همیشه خوب باشند و بدی در کار  نباشه .

ناخداگاه موقع نوشتن این مطلب یاد این افتادم که چقدر سخت و باورنکردنی بود برای خانم حضرت زینب وقتی که زبیری رو در برابر امیرالمومنین در جمل دید که یه روزی برای حمایت از پدرش تو اون ماجرای وحشتناک،جزء اندک صحابه ای بود که تو خانه علی علیع السلام جمع شده بود! و یا سخت تر از اون اینکه عمربن س+عدی رو تو کربلا جلوی ابی عبدلله دید که یار حسین و از فرماندهان سپاه پدرش بود. حتماً برای همین ناباوری ها بود که وقتی شمر داخل گودی قتلگاه میشه خانم صدا میزنه عمر سعد تو داری میبینی که حسین رو سر میبرند و ساکتی داری تماشا می کنی؟؟

خداعاقبت بخیرمان کند.