جوّ انقلاب 57
بسم من هوقاصم الجّبارین
تحلیل انقلاب 57 ملت ایران تا کنون بارها و بارها و از منظرهای مختلفی توسط صاحب نظران انجام شده است . اینکه بستر شکل گیری انقلاب چه بوده و عامل شکل گیری و در نهایت پیروزی انقلاب سال 57 در ایران چه بوده است.
ولی آنچه که در این نوشتار به آن می خواهم بپردازم اینها نیست. بلکه بحث در مورد آثار جوّ و هوای انقلاب در کشور ایران است. بحث پیرامون آنچه که موجب پیدایش و رشد انسانهایی والا و بزرگ از حیث فکر و اندیشه و روح و شخصیت شده و هویتی منحصر به فرد را ایجاد کرده به نام هویت انقلابی و یا به تعبیر آن زمانی اش حزب اللهی .
باید توجه داشته باشیم که انقلاب ایران با رهبری مردی آغاز شد که اندیشه ی با عظمتش همه ی اسلام عزیز را یکجا می دید و به همه ی معارف و اصول و احکام آن نظر داشت آنهم با نگاهی عمیق و دقیق و موشکافانه.
حضرت امام ( رحمت الله علیه) به خوبی می دانست که کدامیک از فرامین و دستورات اسلامی مهم است و کدامیک مهم تر و با اهمیت تر. به خوبی میفهمید که کدام اصل می تواند فدای کدامیک شود و چه چیزهایی باید زنده بماند تا اسلام راستین زنده بماند. همین اسلام شناسی حقیقی و درست بود که موجب میشد مردم در چهره ی او جمال نورانی نبیّ مکرم اسلام را ببینند و با هر کلام محکم و با صلابت ابراهیمی اش ، دست به بت شکنی بزنند و خود و اسماعیلهای خود را به قربانگاه بفرستند.
قلوب و ارواح مردم با هدایت الهی امام به حرکت در می آمد و این البته معجزه ی امام روح الله نبود ، بلکه فقط و فقط نمایش حقیقت واقعی اسلام ناب بود که وقتی جلوه گر شد سینه چاکان و سربدارانی از بهترین های امت پیدا کرد و بسیاری از اقشار خاکستری ملت را تبدیل به انسانهایی با هویت و شخصیت و فدایی اسلام عزیز کرد. انسانهایی که تا دیروز نه تنها ظاهری اسلامی نداشتند بلکه فکر و اندیشه ی اسلام را هم نداشتند و تبعاً عمل اسلامی را هم بروز نمی دادند با آنکه در یک جامعه ی اسلامی بزرگ شده بودند. اینهایی که در موردشان می گویم عموم مردم هستند وگرنه در بین همینها بودند کسانی که خودشان از قبل متدین بودند و اعمال فردی مؤمنانه داشتند ولی اسلامشان جذابیت برای دیگران نداشت و نور وجوشان فراگیر نبود.
امام، مظهر کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم بود!!! امام مظهر حقیقی فقیه دینی و اسلام شناس واقعی بود. او در عین اینکه به واجبات و مستحبات فردی اش عمل می کرد، نظر به اجتماع اسلامی هم داشت و می دانست که جانها و تنهای مسلمین می توانند بهایی باشند برای احیای اصلی که انسان ساز و شخصیت ساز و هویت بخش است.
ایستادن در برابر مستکبرین و ظالمین و مطالبه ی حقوق ملت مسلمان جلوه هایی از اصل مهم امر به معروف و نهی از منکر بود که امام به خوبی آنرا با همه ی شرایط و مراتبش رعایت کرد. انقلاب اسلامی ایران مظهر احیای این اصل مهم و واجب فراموش شده است.
و اما اینکه چرا با وجود چنین انقلابی و با چنین پایه و محتوا و ریشه ای، امروز با گذشت 38 سال از نخستین روز پیروزی اش ، شاهد داشتن جامعه ای نیستیم که مثل سالهای نخست انقلاب عمل و تظاهر به ارزشهای اسلامی برای مردم مایه ی فخر و مباهات باشد را، باید در این جستجو کرد که آیا امروز مؤمنین جامعه ی اسلامی چه افراد مؤثر درحاکمیت و چه افراد معمولی جامعه در پرداختن به امور دینی مراتب اهم و مهم را رعایت می کنند یا خیر؟ و آیا به همه ی اسلام نظر دارند یا بعض اسلام؟
امروز که در این کشور، حکومتی شیعی با عقاید صحیح اسلامی و با نیات صالح شکل گرفته اگر بیش از آنکه مؤمنین درصدد اصلاح منکرات دیگران باشند ،در صدد رفع نقایص و اشکالات کار خودشان و هم مسلکان خودشان و حکومت برآمده از عقاید حقه ی شان باشند ، آن عدّه ای که به اصطلاح قشر خاکستری را تشکیل می دهند در موضوع ایمان- یعنی نه مؤمن دو آتیشه هستند و نه ملحد و کافر بلکه مردمانی همجٌ رعاع ( حزب باد) هستند- و همینان اکثریت جامعه ی اسلامی را تشکیل می دهند ، به تبع اعمال نورانی انسانهای مؤمن ، جذب به ایمان و عمل صالح می شوند و منکرات را ترک می کنند.
اگر احیای حق و عدالت و دوری از اسراف و تبذیر ، پرهیز از اشرافیگری و دنیاطلبی ، و بلکه ساده زیستی و آخرت گرایی ،تقوای حقیقی و خدمت به محرومین و مبارزه ی با ظالمین و مستکبرین در هر لباس و پوششی که هستند را از اهل ایمان ببینند، شیفته ی اسلام و عمل مؤمنانه می شوند و بسیاری از منکرات از جامعه ی اسلامی رخت بر می بندد و این است سرّ آن جوّ نورانی زمان انقلاب و دهه ی شصت ، که جوّ غالب، جوّ ایثار و خدمت و دینداری بود و آنهایی هم که دین واقعی نداشتند، به ناچار برای یافتن شأن اجتماعی تظاهر به دینداری می کردند.
البته غرض ما و اسلام عزیز این نیست که مردم تشویق به ریا و تظاهر به دینداری بشوند نه هرگز، بلکه از منظر اسلام اعمال ریاکارانه هیچ سودی به حال افراد ندارد ولی اسلام خواهان این است که در جامعه ی بشری فضایی حاکم باشد که عموم مردم بتوانند به راحتی دینداری کنند و دینداری ارزش باشد و لذا انسانهای ضعیف الایمان هم بتوانند دین و ایمان خود را بدون هیچ مشکلی حفظ کنند .
پس اهل ایمان اگر خواهان چنین فضایی هستند باید به منکرهای بزرگ و اساسی اهتمام جدی داشته باشند و اصل و فرع را از هم به درستی تفکیک کنند و به هر کدام بهای خاص خودش را بدهند و اگر خدای ناکرده به کار مهم اقدام کنند و کار اهمّ را رها کنند ، اسلام را تضعیف کرده و موجبات دوری از این آئین نورانی را فراهم می کنند.