علی شناسی در آثار شهید مطهری( 4)
سخن على (علیه السّلام) : لزوم خودآگاهی داشتن
رحم اللّه امرأ عَلِمَ مِن اَینَ و فى اَینَ و اِلى اَین؟
رحمت حق شامل حال کسى که بداند از کجا؟ در کجا؟ به کجا؟
على نفرمود خدا رحمت کند کسى را که بداند از چه؟ و در چه؟ و از چه؟ اگر چنین مى گفت، مى گفتیم مقصود این است که از چه آفریده شده ایم؟ از خاک. در چه خواهیم رفت؟ در خاک. باز از چه برمى خیزیم؟ از خاک. اگر چنین گفته بود، اشاره اى بود به این آیه قرآن که:
مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَةً أُخْرى (طه/ 55).
شما را از زمین آفریده ایم و به زمین بازمى گردانیم و از زمین بار دیگر بیرون مى آوریم.امّا سخن على در اینجا ناظر به آیات دیگرى از قرآن است و مفهوم بالاترى دارد.
و آن اینکه از چه جهانى آمده ایم؟ در چه جهانى هستیم؟ به سوى چه جهانى مى رویم؟ (مجموعه آثار،ج2 ،141، دنیا و آخرت ..... ص : 141)
سخن پرمغز على (علیه السّلام) ناظر به نوعی از خود آگاهی است که این نوع از خود آگاهى یکى از لطیفترین و عالىترین دردمندیهاى انسان را به وجود مى آورد، آن دردمندى که در حیوان و هیچ موجود دیگر در طبیعت وجود ندارد:
درد حقیقت داشتن. این خود آگاهى است که انسان را تشنه حقیقت و جویاى یقین مى سازد، در تلاش اطمینان و آرامش قرار مى دهد، آتش شعله ور شکّ و تردید به جانش مى افکند و او را از این سو به آن سو مى کشاند، آن آتشى که به جان غزالى ها مى افتد، خواب و خوراک را از آنها مى گیرد، آنها را از مسند نظامیّه ها به زیر مى آورد، آواره بیابانهاشان مى کند و سالها در دیار غربت سر در گریبانشان مى سازد، همان آتشى که «عنوان بصرى» ها را از خانه و کاشانه شان کو به کو و شهر به شهر به دنبال حقیقت مى کشاند . این نوع از خود آگاهى است که دغدغه سرنوشت را در انسان به وجود مى آورد. (مجموعه آثار، ج2،ص 309 )