سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

از غزاله و همسر زکریای رازی تا معمای ممنوعیت سیب خوردن

به نام حضرت دوست

رسانه ملی، شبکه پویا و تناقضاتی که کودکان ما می‌بینند

(یادداشتی که از طریق سایت تحلیلی خبر نو منتشر کردم)

ما رفتار متناقضی در عرصه ی فرهنگ داریم. از طرفی کودک را همیار پلیس می کنیم تا از کودکی عمل به قانون در روح و جانش شکل گیرد و از طرفی دیگر در خصوص حوزه‌ی دین بعد از اینکه ذهن کودک را از رفتارهای غیر اسلامی و با مظاهری غیر اسلامی پر کردیم او را وا می گذاریم با یک سری احکام و قوانینی که به صورت موعظه وار و با فرمی غیر هنری به کودکی که دنیایش را هنر و جذابیت های هنری اشباع کرده است و در آخر هم توقّع جامعه‌ای اسلامی با رفتارهایی اسلامی و پایبندی به قوانین سعادت بخش اسلامی داشته باشیم!

امام على علیه السلام ـ در سفارش به کمیل ـ فرمودند: اى کمیل! هیچ حرکت و رفتارى نیست، مگر این که تو در آن به شناخت نیازمندى .(میزان الحکمة، حدیث 7623)
در خصوص رسانه و تأثیرات آن بر فرهنگ و اجتماع بحث های مختلف و نظریات متنوعی وجود دارد. تا آنجا که این دیدگاههای مختلف در مورد اثرات رسانه خصوصاً سینما و تلویزیون بر مخاطبین خود ، به سه دسته ی افراطی، تفریطی و بینابینی تقسیم می شود. اما اینکه تاکنون چه اندازه بررسی های جامعه شناسانه در کشور ما و یا در سطح جهان انجام شده که به طور دقیق از اثرات رسانه ها خصوصاً دو رسانه‌ی مهم سینما و تلویزیون بر رفتار و عقاید مخاطبین سخن بگوید بنده نتوانستم اطلاعی بیابم، اما جسته و گریخته در کشور خودمان تأثیراتی را به صورت عینی دیده ام و یا از منابعی شنیده ام و از همه مهم‌تر تأثیرات آن را در مورد شخصیت خود و اطرافیان از دوران کودکی تا بزرگسالی نمی توانم انکار کنم. تأثیراتی که بعضاً حاصل تقلید در حوزه ی سبک زندگی و رفتار شخصی بوده و عمدتاً ناشی از شخصیت های اول فیلم ها و سریالها و کارتونهای تلویزیونی بوده و یا تأثیراتی که ناشی از کسب آگاهی و شناخت نسبت به مسائل مختلف اجتماعی ، سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و تاریخی بوده که  ناشی از برنامه های مستند و آموزشی رسانه‌ی فراگیر تلویزیون بوده است.
در خصوص مورد اول به خوبی خاطرم هست که در سالهای 74-75 که سریال پربیننده‌ی "در پناه تو" روی آنتن شبکه دو رفت نحوه‌ی پوشش دختران نوجوان و جوانمان بسیار مشابه نحوه‌ی پوشش شخصیت اصلی فیلم یعنی"مریم افشار"شد. از نحوه‌ی کیف دست گرفتن تا مقنعه‌ی رنگی و شیوه‌ی خاص چادر سر کردن و یا یک مورد درخصوص اثر منفی گرفتن از این رسانه که بازهم خاطرم هست وقتی یک سریال جذّاب در سالهای 77-78 با موضوع گروگانگیری یک پسر بچه‌ی خردسال از شبکه‌ی سه سیما پخش شد،‌درمصاحبه ای که پلیس آگاهی تهران با یکی از‌ جراید کرده بود اشاره شد که بعد از این سریال چند مورد گروگانگیری دقیقاً مشابه آنچه در این سریال دیده شد،در کشور اتفاق افتاد!
البته لازم به ذکر است که طبیعتاً هر اندازه مخاطب ساعات بیشتری را پای برنامه های تلویزیون بگذراند و هر اندازه تمرکزش به آن بیشتر و شناختش از دنیای پیرامون خود کمتر و مقبولیّت این رسانه برایش بیشتر باشد این اثر پذیری برای او بیشتر خواهد بود. و پر واضح است که در بین همه‌ی مخاطبان این دو رسانه،کودکان به واسطه‌ی همین دلائل،بیشترین اثر پذیری را از برنامه های این رسانه ها خواهند داشت.مرز بین این دو رسانه هم که بواسطه ی پخش شدن عموم فیلمهای سینمایی در تلویزیون ملّی، می‌شود گفت که از بین رفته است و لذا تفاوتی در میزان اثر گذاری بر مخاطب با هم نخواهند داشت بنابراین بردن کلام بر روی برنامه های تلویزیونی و اطلاق آن به تولیدات هر دو رسانه کار ناصحیحی نیست. در بین برنامه های تلویزیونی هم برنامه هایی که مربوط به کودکان هستند خصوصاً انیمیشن ها و کارتونها بیشترین اثر گذاری را دارند که شاهد این مدّعا هم علاقه‌ی زیاد کودکان به این برنامه هاست، به طوریکه اگر تمامی روز را هم کارتون ببینند احساس خستگی نمی کنند، ولی از دیدن برنامه های عروسکی یا عروسک همراه مجری خیلی استقبال نمی کنند.
پر واضح است که در بین شبکه های تلویزیونی، شبکه ی پویا که جذّاب ترین و محبوب ترین شبکه برای کودکان است و بیش از یک سال از عمرش نمی‌گذرد،ساعات طولانی ای از شبانه روز را برای کودکان پر می‌کند، اگر که والدین ممانعتی به عمل نیاورند. مسئله‌ی مورد توجّه اینجاست که آیا مسئولین،تولید کنندگان و تهیه کنندگان برنامه های کودکان، خصوصاً در این شبکه‌ی پر مخاطب به این امر مهم یعنی اثرگذاری تولیدات و محصولات خود بر رفتار کودکان توجّه دارند یا خیر؟ البته که نمی شود این توجه داشتن را نادیده گرفت، چون عمده‌ی تولیدات برای کودکان، با محور رفع یکی از خصایل بد اخلاقی و یا ایجاد یک خصلت نیک رفتاری است و طبیعتاً اگر تولید کنندگان این آثار، اعتقادی به اثرگذاری برنامه های خود نداشتند تولیداتی با این اهداف نمی ساختند و آنچه که از برآیند برنامه های این شبکه بدست می آید نشان می‌دهد که مسئولین این شبکه اهتمام جدّی و درستی نسبت به ساخت تولیدات ایرانی و با محتوای ایرانی دارند. به طوریکه شاید بتوان گفت یکی در میان انیمیشن های ایرانی پخش می کنند که انصافاً این تولیدات رنگ و لعاب خوبی هم دارند و از حیث کیفیت کار، تدریجاً تنه خواهند زد به محصولات خارجی و در شیوه‌ی داستان نویسی هم حرکت روبه جلویی دارند که به نظر می رسد ایجاد چنین شبکه ای این توان را بالاتر هم خواهد برد.
اما به نظر می‌رسد بعضاً از نکات مهمّی غفلت صورت می‌گیرد که این مقاله در صدد تذکّر آنهاست، چرا که عناصر مؤمن و دینداری در سازمان صدا و سیما وجود دارند که مایل نیستند حاصل کارشان بی‌دین شدن و بی‌توجّه شدن مخاطبانشان به مظاهر اسلامی باشد. شاهد این ادّعا بسیار است، ولی لااقل در مورد همین شبکه‌ی پویا اهتمام به ساخت انیمیشن هایی جذّاب با سرودها و آهنگ هایی دلنشین در هنگام اذان و یا انیمیشن هایی با موضوع روزه داری که در ایّام ماه مبارک پخش می‌شد، از دلائل این ادّعاست. لکن آنچه که مایه‌ی نگرانی است تفکیک مذهب و رعایت اصول و فروع مذهبی در برنامه های مذهبی و غیر‌مذهبی است. اینکه در ابتدای این گفتار اشاره به حدیثی گرانقدر از امیر مؤمنان علی علیه السلام شد برای توجه دادن به این مسئله بود که مسئولین و تولیدکنندگان همه‌ی برنامه های تلویزیونی و سینمایی باید بدانند چه تأثیری بر مخاطبین خود می گذارند و نیز باید بدانند چگونه در انتقال مفاهیم دینی به مخاطبین خود می‌توانند اثر گذار باشند؟ مگر نه این است که صدا و سیما یک دانشگاه بزرگ است برای ملّت؟ پس باید اول تعیین شود که هدف از تولیدات چیست؟ و اگر قرار است که هدف اعتلای ایران اسلامی و کمک به پرورش نسلی مؤمن و مفید برای اجتماع باشد چه کارهایی باید کرد و چه کارهایی نباید کرد! و قطعاً پس از هدف گذاری که سالهای پیش توسط حضرت امام (رحمه الله علیه) و مقام معظم رهبری انجام شده بود و به کرّات رهبری عزیز در دیدارهای خود با مسئولین و کارکنان صداو سیما به آن اشاره کرده بودند، قدم بعدی کسب علم است برای انتقال صحیح مفاهیم دینی آنهم به شیوه ای هنرمندانه و جذّاب.
در راستای همین امر مهم باید گفت که تناقض در رفتار افراد خصوصاً در منظر کودکان که در رفتار بزرگترها‌ی خود دقیق هستند و دائم به دنبال الگوگیری از محیط پیرامون خود هستند، بسیار خطرناک است. کودک از طرفی می‌بیند که مثلاً در خانواده‌ی خود به حجاب داشتن تأکید و به رعایت قوانین اسلامی توجه می‌شود و از طرفی می‌بیند که شخصیتهای محبوب و دوست داشتنی او یا مثل کارتون‌های خارجی کاملاً بدون حجاب هستند و یا مثل تولیدات داخلی با حجاب نصفه و نیمه. و آنگاه شنیدن صادقانه‌ی این کلام که من دوست دارم مثل او باشم و چرا باید حجاب داشته باشم امری بسیار به جاست و دور از ذهن نیست!! خواسته یا ناخواسته جذّابیّتی برای بی‌حجابی به او نمایانده‌ایم که با سخنرانی و موعظه و استدلال آوردن دیگر نمی توان جای آنچه را که در نهاد و ذهن کودک شکل گرفته را پرکرد.
قرآن کریم می‌فرماید: وَ اعِدّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ‏[1] "جوانان عزیزم که چشم امید من به شماست، با یک دست قرآن را و با دست دیگر، سلاح را برگیرید و چنان از حیثیت و شرافت خود دفاع کنید که قدرت تفکر توطئه علیه خود را از آنان سلب نمایید."استاد عزیز شهید مطهری(رحمه الله علیه)در تفسیر این آیه‌ی شریفه می فرمایند"تا آن حدى که مى‏توانید نیرو تهیه کنید،قدرت در سرحدهاى خودتان متمرکز کنید...البته هر زمانى شکل خاصى دارد. قرآن مى‏گوید براى اینکه رعب شما در دل دشمن قرار بگیرد و دشمن خیال تجاوز به ساحت شما را در دماغ خودش راه ندهد نیرو تهیه کنید و نیرومند باشید."[2] و نیز می‌فرمایند:"در اسلام سبق و رمایه مستحب است. سبق مسابقه اسبدوانى است و رمایه تیراندازى کردن است...سبق و رمایه فرزند أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ است. اسلام مى‏گوید شما در تمام زمانها باید حداکثر نیرومندى را داشته باشید. اسبدوانى و تیراندازى از نظر اسلام اصالت ندارد، بلکه شکل اجرایىِ‏ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ است...یعنى اسلام براى سبق و رمایه اصالت قائل نیست، براى نیرومند شدن اصالت قائل است."[3] حال سؤال اینجاست آیا در زمانی که هجمه ی فرهنگی استکبار جهانی و به تعبیر رهبری عزیز ناتوی فرهنگی اسلامیّت کشور ما را هدف قرار داده چه سلاحی باید اتّخاذ کنیم؟ با همان سلاح جنگی و تسلیحات نظامی و با همان افسران آموزش دیده‌ی نظامی که آشنا به ابزار آلات نظامی هستند به جنگ نامرئی فرهنگی برویم؟ ناگفته پیداست که اگر چنین کنیم در این چنین میدان بزرگی شکست خواهیم خورد. رسانه ی ملّی باید افسران زبده‌ای را تربیت کند که هم آشنا به ادوات فرهنگی روز باشند و هم آشنا به اصول و فروع اسلامی و بهتر بگویم آشنا با جان و روح اسلام! در جنگ تحمیلی هشت ساله این جمله‌ی زیبا از امام راحل بود که سرنوشت جنگ خشن کلاسیک را به میدانی برای سبقت در قلّه‌های رفیع عرفانی و خداشناسی تبدیل کرد و دیدیم که ایمان و اعتقاد جوانان رزمنده بود که آنها را پیروز میدان کرد، وگرنه در چنان جنگ نابرابری که تمامی کفر بر علیه تنها کشور شیعی عالم قد علم کرده بود که کاری شدنی نبود! امام در آن زمان به رزمنده‌ها می فرمودند:[4]امروز هم راه پیروزی در همین است و این است سرّ مخالفت کسانی که می گویند کار فرهنگی کردن اولویّت دارد بر برخورد نظامی و انتظامی کردن با بی حجابان و بدحجابان. نمی شود در جایی در عمل از بی حجابی تمجید کرد و یا غالب افراد جامعه را با حجاب حداقلی و ناقص نشان داد و در جایی دیگر با سخنرانی و با زور نیروی انتظامی، مردم را وادار به حجاب داشتن کرد!
 در پایان به چند مصداق از انیمیشن‌ها و برنامه‌های کودکانه که در شبکه‌ی پویا و سایر شبکه های تلویزیونی به کرّات پخش شده اشاره می‌گردد و قضاوت را به عهده شما می‌گذاریم:
کارتون زیبا و جذّاب غزاله
«غزاله دختر بچه‌ای است که به تازگی به سن تکلیف رسیده است. او در کنار خانواده‌اش با آموزه‌های دینی و نکات اخلاقی آشنا می‌شود.» این تعریفی است که در سایت رسمی شبکه پویا در مورد این انیمیشن داده شده است. دخترکی که هر گاه از خانه بیرون می رود و لباس مدرسه می پوشد حتماً مقداری از موهایش را بیرون می گذارد. در این انیمیشن تلاشی برای محبوب جلوه دادن حجاب نمی شود در صورتیکه آموزش احکامی مثل نماز و وضو و رفع نجاسات را درخود جای داده است.
غزاله، دخترکی که تازه به سن تکلیف رسیده است
 
کارتون غزاله
 
 برنامه ی عروسکی خانه ی ما:
شخصیتهای مادر و دختر خانواده پوششی خاص دارند که قابل توجیه نیست! دختر که سنّش در اینجا معلوم نیست در خانه و بیرون خانه چیز نامعلومی را که نه روسری هست و نه کلاه،بر سر دارد و مادرخانواده که کلّاً با کلاه دیده می شود. نکته ی قابل تأسّف این است که این پوشش مادر خانواده در برابر شخصیتی که برادر همسر اوست هم عیناً همین است.
برنامه‌ی عروسکی خانه‌ی ما
اگر حقیقتاً به اثرگذاری برنامه ها توجّه می شد و اهتمام به انتقال مفاهیم دینی در کنار مفاهیم اخلاقی و تربیتی که این برنامه هدف خود را معطوف به آن کرده می شد،طبیعتاً بایستی پوشش مادر خانواده در خارج از خانه(که بعضاً نشان می دهد مادر از بیرون منزل که می آید همین پوشش را دارد)و در برابر برادر همسرش تغییر می کرد و یا به جای عنوان برادر همسر، او را برادر همین مادر می شناساندند که این مشکل هم پدید نیاید.
 
برنامه‌ی عروسکی خانه‌ی ما
انیمیشن افسانه‌ی آرش:
علی رغم آنچه که در تاریخ ایران کهن آمده‌است و تاریخ نویسان بزرگی به آن اشاره کرده‌اند که همواره پوشش زن ایرانی پوشش عفیفانه بوده و دقیقاً آنها حجاب بر سر داشته‌اند و لباسهایی بلند و پوشیده داشته‌اند[5]، ولی در این انیمیشن مادر آرش کمانگیر،پوششی با بلوز و شلوار دارد و دستمال سری که موها‌ی جلوی او و گریبانش را بیرون انداخته است. نکته‌ی قابل تأمّل اینجاست که این داستان افسانه است و سند تاریخی‌ای ندارد اگر هم داشته باشد با توجّه به آنچه که گفته شد در مورد تاریخ حجاب در ایران، بایستی شخصیّت خورشید، مادر آرش را با حجاب نشان می‌دادند اینها علاوه بر این است که هالیوود که برای خود در جهان سیطره‌ی فرهنگی‌ای دارد تاریخ را آنگونه که خود می‌خواهد نمایش می دهد یعنی با توجه به اهداف فرهنگی و سیاسی ای که دارند فیلمسازی می کنند ولی ما تاریخ را آنگونه که آنها می خواهندنشان می دهیم یعنی نه تنها به عقبه‌ی تاریخی‌ای که داستان مورد نظرمان دارد نظری نمی افکنیم که رسالت خود را هم برای ترویج فرهنگ حجاب و عفاف و مؤلّفه های دینی نادیده می گیریم. این بحث شامل حال مورد بعدی هم می‌شود.
 
انیمیشن افسانه‌ی آرش
 
 انیمیشن مشاهیر ایران؛ محمدبن زکریای رازی
در این انیمیشن همسر زکریا در داخل و خارج خانه با پوششی غیر اسلامی ظاهر می‌شود. پوششی که گریبان و موهای سرش را به نمایش می‌گذارد. با توجه به اینکه تاریخ زکریا مربوط به سالهای 251 ه.ق. – 313 ه.ق است و او دانشمندی ایرانی اسلامی است آیا چنین پوششی برای همسرش صحیح است؟ به فرض محال صحیح بودن، آیا نمایش زنی عفیف و با حجاب از زیبایی این انیمیشن می کاهد و نقصی در تاریخ و سرگذشت زکریای رازی پدید می آورد؟
 
همسر «محمدبن زکریای رازی» در انیمیشن مشاهیر ایران
برنامه ی ویژه ی خردسالان! با عنوان «سارا، مربای سیب و رودخانه»:
 این برنامه که به شیوه ای کاملاً متفاوت از برنامه های معمول شبکه‌ی پویا با اجرای یک مجری خانم آغاز شد ،با ذکر این نکته که بالای صفحه ی تلویزیون سمت چپ نوشته شده بود ویژه ی خردسالان!(یعنی گروه سنی زیر 7سال) نکات تعجب برانگیزی داشت و مجری جملات خود را اینگونه آغاز کرد:
« آیا شما داستان پدرِبزرگمون حضرت آدم رو شنیدید؟پدر بزرگم میگه که ایشون با خوردن یک سیب از بهشت بیرون شدند. یکی از دوستام میگه به خاطر خوردن گندم از بهشت بیرون شدند. مادرم میگه ایشون به خاطر خوردن یه میوه از بهشت بیرون شدند.دلیلش هم این بود که ایشون یک قانون رو زیر پا گذاشته بودند!!!!»
بعد هم مجری در برابر دیدگان متعجب کودکان که فکر می کنند یعنی چه که یک پیامبر به خاطر خوردن یک میوه از بهشت بیرون شد،از صحنه خارج می‌شود و انیمیشن سارا و مربای سیب به نمایش در می آید.در قسمت اوّل نشان داده می‌شود که دخترکی به نام سارا در جنگلی در حال رفتن هست و با خودش میگوید آخر چرا من نباید سیب بخورم؟و جملاتی از این دست که بدون اینکه به آنها پاسخی داده شود کودک را به حال خود می‌گذارند که تا روزی دیگر بیاید و در قسمت بعدی این معمّای ممنوع بودن سیب برای دخترک را حل کنند!که مثل بنده و دختر5ساله ام فردا موفّق به دیدن قسمت دومش نشدیم!!
سؤال اساسی و مهم اینجاست که آیا برای امر مهم تربیت کودکان خصوصاً کودکان ما که مسلمان هم هستند و پدر و مادر با امید به اینکه آنها پای رسانه‌ی ملّی جمهوری اسلامی نشسته‌اند ،نباید کارشناسانی دینی که رسانه والزامات آنرا بشناسند حضور داشته باشند؟ آیا اظهار نظر کردن در حوزه‌ی دین که با تمام شئون زندگی بشر سرو کار دارد اینقدر سطحی و دست پایین است که هر کسی به خود اجازه می دهد وارد آن شود بدون کسب تخصصی مربوط؟و آیا تربیت و آموزش کودکان انقدر کم اهمیت است که حاضر نیستیم امر آنرا به اهل خبره بسپاریم؟ما در کشور رفتار متناقضی در عرصه ی فرهنگ داریم. از طرفی کودک را همیار پلیس می کنیم تا از کودکی عمل به قانون در روح و جانش شکل گیرد و از طرفی دیگر در خصوص حوزه‌ی دین بعد از اینکه ذهن کودک را از رفتارهای غیر اسلامی و با مظاهری غیر اسلامی پر کردیم او را وامی گذاریم با یک سری احکام و قوانینی که به صورت موعظه وار و با فرمی غیر هنری به کودکی که دنیایش را هنر و جذابیت های هنری اشباع کرده است و در آخر هم توقّع جامعه‌ای اسلامی با رفتارهایی اسلامی و پایبندی به قوانین سعادت بخش اسلامی داشته باشیم!
  


[1] سوره ی مبارکه انفال آیه 60.
[2] مجموعه آثار شهید مطهرى،ج‏20،ص222.
[3] مجموعه آثار شهید مطهرى،ج‏21،ص162.
[4] فروردین 59/ج12 صفحه 203صحیفه امام.
[5] ویل دورانت میگوید: در زمان داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع جز در تخت روان و روپوش دار از خانه بیرون نمی آمدند... در نقشهایی که از ایران باستان برجای مانده است هیچ صورت زن دیده نمیشود(تاریخ تمدن، ج1، ص552)زنان اشکانی علاوه بر استفاده از شلوار های چین دار و پیراهن های دراپه و بلند در پوشش سر و استفاده از چادر نیز بسیار پیشرفته تر از زنان هخامنشی بودند؛ و کلاه عمامه دار آنان تقریبا بیشتر موهای آن ها را میپوشانید(تاریخ پوشاک اقوام ایرانی، ص191 و192)