سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

آیا معترضان به لاریجانی در قم خائن بودند؟

بسم الله الرحمن الرحیم

باز هم همسر عزیزم پستی جذاب گذاشتآفرین؛

http://daheye4.blogfa.com/post/161

بعد از سخنان مقام معظم رهبری در 10/8/91 متاسفانه روشی باب شده است که هر کسی با هر چیزی مخالف می‌باشد آن را به بیان ایشان درباره پرهیز از اختلافات ربط می دهد و در پایان هم نتیجه می گیرد که شخص یا جریان مورد بحث خیانت به کشور کرده است. ایشان درآن سخنرانی فرمودند:

« از امروز تا روز انتخابات، هر کسى احساسات مردم را در جهت ایجاد اختلاف به کار بگیرد، قطعاً به کشور خیانت کرده.»

ولی آیا درست است که هر حادثه ای را بدون تطبیق دقیق شرایط مطرح شده در جمله بالا با حادثه مورد بحث، سریعاً مصداق سخن رهبری قرار دهیم و حکم آن (یعنی خیانت به کشور) را جاری کنیم؟

در تطبیق سخن رهبری بر مصداق های گوناگون باید موارد زیر را در نظر بگیریم:

1- مورد مهم اول این است که مقصود، ایجاد اختلاف باشد. نه اینکه هر اعتراضی یا طرح مبحثی را به معنای ایجاد اختلاف بگیریم. در غیراینصورت هیچ اعتراضی و نقدی از جانب هیچ فرد و سایت و روزنامه ای نباید مطرح شود، چون بالاخره هر نقد علنی به دنبال کسب نظر مردم هم هست و بین دو گروه طرفدار و مخالف هم اختلاف را تشدید می کند. پس آیا باید همه سکوت کنند؟!

2- مورد دوم مهم هم این است که در ایجاد اختلاف، احساسات مردم به کار گرفته شود. یعنی برای اینکه وزنه خودمان را سنگین تر کنیم، اختلاف را به گونه ای مطرح یا علنی کنیم که احساسات مردم برانگیخته شود در دفاع از ما.

حال به بررسی ادعای شریعتمداری در یادداشت کیهان در 23/11/91 (اینجا) با استناد به سخن مذکور مقام معظم رهبری بپردازیم: « اخلالگران کمترین اعتقادی به رهبری انقلاب نداشته و خود را ملزم به پیروی از دستورات و رهنمودهای ایشان نمی دانسته اند. گروه یاد شده با اقدام اخلالگرانه خود قطعا به کشور خیانت کرده اند.  با هیچ توجیه و توضیحی نمی توان اخلالگران را در دایره نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران ارزیابی کرد.»

قیاسی بدون اثبات صغری

اینکه عده ای به عملکرد لاریجانی در یکشنبه 15 بهمن مجلس اعتراض می کنند و شعار می دهند و مورد پذیرش دیگران هم قرار می گیرد و گسترش می یابد و منجر به ناتمام ماندن سخنرانی لاریجانی می شود و سپس امام جمعه قم شروع به سخنرانی می کند و همان مردم پای سخنرانی او می نشینند و با شعارهای حماسی و پرشور از اول تا آخر سخنان او را تایید می کنند، آیا استفاده از احساسات مردم در ایجاد اختلاف است؟ کسی از احساسات مردم استفاده نکرد، بلکه مردم خودشان احساسشان را ابراز کردند. اختلاف بین چه کسانی ایجاد شد؟ بین موافقین و مخالفین آقای لاریجانی؟ اگر این اختلاف مذموم است، پس هیچ نقدی و اعتراضی نباید مطرح شود؟ یا آیا ایجاد اختلاف کرد بین موافقین و مخالفین این حرکت؟ اگر این اختلاف هم مذموم باشد که سرمقاله کیهان هم همین کار را انجام می‌دهد!

بنابراین شریعتمداری در یادداشت خود در کیهان، بدون اثبات صغرای قیاس(مصداق سخن رهبری بودن این حرکت)، صرفا با طرح کبری(سخن رهبری) نتیجه‌گیری می کند و این نتیجه باطل است.

پس نباید بدون تطبیق دقیق یک حادثه، سریعاً گروهی یا افرادی را به خیانت به کشور متهم کرد. باید اعتراض و انتقاد و مذمت کرد، اما آیا لازمه این کار برچسب زدن است؟ آری در وقایع 22 بهمن قم هم کارها و شعارهای غلط وجود داشت (مانند پرتاب کفش و مهر، یا شعار کاملاً غلط و غیرمنصفانه «شهر مقدس قم جای منافقین نیست»)، اما دلیل نمی شود که سریع مردم معترض را که کم هم نبودند(که اگر اندک و در اقلیت بودند خود به خود در بین جمعیت انبوه حاضر در شبستان گم می شدند و سخنرانی ناتمام نمی ماند) خائن و عدم معتقد به رهبری و نظام مطرح کرد.

با تاکید بر نفی بعضی رفتارهای افراطی و غلط و نیز بعضی شعارهای غیرمنصفانه که مواردی از آن در بالا اشاره شد، و نیز تاکید بر اینکه نگارنده جزء شروع کنندگان اعتراض هم نبود، نکاتی پیرامون موارد مطرح شده دیگر در یادداشت شریعتمداری باید گفته شود:

1- شریعتمداری گفته است:« گروهی اندک و کم شمار در مراسم باشکوهی که به همین مناسبت در شهر مقدس قم برپا شده بود، به بهانه مخالفت با مواضع رئیس مجلس و حمایت از رئیس جمهور، در تلاش برای ایجاد اخلال در این مراسم عظیم و دشمن شکن بودند که با حضور موثر و هوشمندانه مردم، نقشه آنان نقش برآب شد.»

اولاً: گروهی اندک نبودند که اگر اینگونه بود منجر به ناتمام ماندن سخنرانی لاریجانی نمی شد.

ثانیاً: موضوع اعتراض مردم مواضع و عملکرد رئیس مجلس بود و هیچ شعاری در حمایت از رئیس جمهور داده نشد.

ثالثاً: آنچه همه حاضرین مشاهده کردند این بود که هدف، اعتراض به لاریجانی بود و نه اخلال در مراسم 22 بهمن. بهترین گواه این است که وقتی بعد از رفتن لاریجانی، امام جمعه قم شروع به سخنرانی کرد، همان جمعیت معترض نه تنها حرکت اعتراضی را ادامه ندادند، بلکه در تایید سخنان ایشان شعارهای پرشور و محکم سر می دادند. حتی آنجا که حجت الاسلام سعیدی گفتند:«ما(مردم) نه بداخلاقی می کنیم و نه بداخلاقی دیگران را بر می تابیم» و نیز: «این مردم آمده اند بگویند ما آن امام و پیشوا و رهبر را داریم و این امت قهرمان را. ای بداخلاقان! به امت اسلام و امام و رهبری پایبند بمانید».

بنابراین آن اعتراض و این تایید نشان داد مردم با شخص لاریجانی و عملکرد او مشکل داشتند و نه چیز دیگری. استقبال مردم از سخنان آقای سعیدی که هم تلویحاً به سران قوا انتقاد کردند و هم مواضع مردم را اعلام کردند، نشان داد که عظمت 22 بهمن قم با اعتراض مردم به نماینده‌اشان خدشه‌دار نشد.

2- شریعتمداری نوشته است:« انقلاب اسلامی، تنها انقلاب در جهان امروز است که همه ساله مشروعیت و مقبولیت خود را با حضور حماسی و بی نظیر مردم در یوم الله 22 بهمن به رخ جهانیان می کشد و با این حضور حماسی، تبلیغات مسموم و هجوم پرحجم دشمنان بیرونی را نقش بر آب می کند.»

نکته این است که درست است که راهپیمایی 22 بهمن جلوه ای مهم در حمایت مستمر مردم از نظام و انقلاب است و پس از 34 سال هنوز مردم سالگرد پیروزی انقلاب را با شور هرچه بیشتر جشن می گیرند، اما مشروعیت و مقبولیت نظام و انقلاب از طریق این راهپیمایی اثبات نمی شود، بلکه مشروعیت آن که از طریق ولایت فقیه است و مقبولیت آن هم از طریق انتخابات مکرر اثبات می شود. چون هرچقدر جمعیت فراوانی هم به میدان بیایند، مطمئناً به دلیل ویژگی های یک راهپیمایی کمتر از حضور مردم در پای صندوق های رأی است، ضمن اینکه تعداد شرکت کنندگان راهپیمایی قابل شمارش دقیق نیست. اما بدیهی است که این حضور گسترده مردم با خستگی‌ها و وقت گذاشتن‌هایی که دارد، بسیار حائز اهمیت است.

3- و یک نکته پایانی: آیا علمایی که بعد از حادثه قم با آقای لاریجانی تماس گرفتند و محکوم کردند، بعد از اقدام نمایندگان مجلس در «دو دو کردن» در حین سخنرانی رئیس جمهور که واکنش شدید رهبری را در دیدار با رئیس مجلس و روسای کمیسیون ها در پی داشت هم تماسی با رئیس جمهور منتخب مردم گرفتند تا اهانت نمایندگان به او را محکوم کنند؟

[قسمتهایی از سخنان رهبری در این دیدار در 1/4/90 : «حادثه دیروز در مجلس [نسبت به رئیس جمهور] هم بنده را به شدت ناراحت کرد و هم به شدت نگران شدم. گاهی اوقات مسائلی پیش می آید که باید از آن به خدا پناه برد. ناراحتی ام به دلیل اهانت به رئیس جمهور بود. شما می توانید به رئیس جمهور تذکر بدهید، سوال کنید استیضاح کنید، ولی نمی توانید به هیچ کس توهین کنید به خصوص به رئیس جمهور، ‌رئیس جمهور یک مقام محترم است در قانون اساسی. این رفتار اهانت آمیز ظلم بود، ناحق بود، گناه بود.

 علنی بگویم که مجلس ظلم کرد و خلاف عدل کرد و گرفتار رذیلت شد؟! از آقای لاریجانی و معاونانش، ‌نواب رئیس گله دارم. دیروز وقتی دو دو کردند، آقای لاریجانی باید صحبت آقای رئیس جمهور را متوقف می کرد و به جماعت اقلیتی که دو دو می کنند، حمله می کرد. اینها مجلس را جلوی مردم بی آبرو می کنند. باید آقای لاریجانی حمله می گردند به آنها. منتقد هستید از دولت، از رئیس جمهور می توانید بگوئید، حرفتان را بزنید و علاج جویانه وارد میدان شوید. یک جور هم برخورد خصمانه و کینه ورزانه است، معلوم است می خواهد ناخن بزند. خدا با شما اینطور سختگیری کند خوشتان می آید؟ ...شما می خواهید بگوئید مجلس با رئیس جمهور همراه نیست، خوب رأی ندهند، حرفش را نپذیرند. حق ندارند که به او توهین کنند.»(به نقل ازهفته نامه 9دی،30/2/91)]


اگر من هم در شبستان بودم اعتراض می کردم!!

بسم الله الرحمن الرحیم

در طی یکی دو روز گذشته دائم این حرف رو به همسرم می گفتم که چرا بایدآقای لاریجانی سخنران روز22بهمن قم باشه.اگر ایشون رئیس مجلس هستند که شهرهای دیگه هم می تونند بروند و سخنرانی کنند و اگربه خاطراینکه نماینده قم هستند سخنران هر سال راهپیمایی ها هستند که خوب شهر قم دو نماینده ی دیگه هم داره .بنابراین چرا باید تریبون راهپیمایی های قم توی این چهارسال به دست ایشون فقط باشه. و البته او با خنده مرا دعوت به صبر میکرد که صبور باش واینکه بالآخره خیلی ها هم احمدی نژاد رو قبول ندارند ولی راهپیمایی که میرند میدون آزادی رو خالی نمی کنند . بااین حرف حساب خودم رو آماده کرده بودم که سخنرانی کسی رو که به رئیس جمهور ملت بزرگ ایران درست در یک هفته ی گذشته توهین کرد و هر چه را که در این چند سال در دل داشت به زبان آورد را تحمل کنم.

ولی اتفاق جالبی افتاد. وقتی راهپیمایی تمام شد و برای شنیدن سخنرانی به حرم حضرت معصومه رفتیم در حالیکه چند دقیقه ای از سخنرانی بیشتر نگذشته بود و من به همراه دخترم در حال خرید نرم افزاری از غرفه ای که در حرم بود ،بودیم ناگهان با صدای بسیار بلندی از مردم مواجه شدیم که شعار می دادند که متأسفانه برای من واضح نبود ولی به خوبی صدای آقای لاریجانی را می شنیدم که پی در پی میگفت بفرمایید... امروز روز وحدت است...اجازه بدهید ...ولی شعارها قطع نمیشد تااینکه ایشان بدون ادامه دادن صحبتهایشان ،رفتند و امام جمعه ی قم و تولیت حرم مطهر به پشت تریبون رفتند و سخنرانی کردند و اصلا اشاره ای به اتفاق افتاده نکردند و مردم هم ساکت شدند!!!

بعد از مراسم که پیگیر اتفاقات افتاده در شبستان حرم شدم،از طریق همسرم متوجه شدم که مردمی که در شبستان بودند ضمن اینکه شعارهایی خطاب یه رئیس مجلس می دادند مثل اینکه "لاریجانی حیا کن شهر ما رو رها کن" ،"خواص بی بصیرت مایه ی ننگ ملت"متأسفانه اقدام به پرتاب کفش به طرف ایشان هم کردند .

به نظر این حقیر اقدام اعتراضی مردم آنهم در حالیکه فقط یک هفته از یکشنبه ی سیاه می گذشت در برابر کسی که سهم به سزایی در بوجود آمدن آن روز ننگین راداشت اقدامی انقلابی و به جابود . مردم به فرموده ی حضرت امام ولی نعمت این انقلاب اند . برای این انقلاب زحمت کشیدند شهیدو جانباز و اسیر تقدیم این انقلاب کردند و از همه مهمتر به فرموده ی خود حضرت امام مردم نسبت به این انقلاب مسئولند.لذا نمی توانند ببیننند که کسی آنهم در مقام و موقعیت ریاست مجلس چنین خبط و خطایی بکند. گرچه ما در صدد تأیید عمل رئیس جمهور نیستیم ولی حرفمان این است که اگر ایشان خطا کردند و مسئله ای را بیان کردند که اتفاقا به خانواده ی شما هم مربوط میشد شما بایستی با سعه ی صدر مسئله را جمع میکردید و نه خودتان به ایشان بی احترامی می کردید و نه اجازه می دادید که نمایندگان مجلس به نماینده ی یک ملت 70 میلیونی در پیش چشمان دوربینهای خبری توهین و فحاشی بکنند و مسلم است که وقتی چنین نکردید مردم با شما برخورد خواهند کرد.

این مردم پیرو همان کسی هستند که فرمود:"اگر من پایم را کج گذاشتم شما مسئولید اگر نگویید چرا پایت را کج گذاشتی.باید هجوم کنید نهی کنید که چرا؟...امت باید نهی از منکر بمند امر به معروف بکند."(صحیفه ی امام ج 8صفحه 47)و یا در جای دیگر می فرمایند که :" اگر یک نفر خلاف کرد 20 نفر از شما ها رفت گفت نکن این کار صحیح نیست تحت تأثیر واقع می شود ... اگر من یک خلافی کردم همه تان هجوم آوردید که چرا این کار را می کنی ، من سر جایم می نشینم.(ج8صفحه 60).

ولی با همه ی این حرفها قرآن کریم هم می فرماید :" ولا یجرمنّکم شنئان قوم الّا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوی(مائده/8)"یعنی در هنگام روبرو شدن با کسی که با او دشمنی داری هم از مسیر عدالت و تقوا خارج نشوید چه برسد به کسی که در مسیر انقلاب است ولی انحرافی پیدا کرده است .کاری که ما با یک مسلمان خاطی می کنیم نباید با برخوردی که با یک منافق و یا یک کافر می کنیم یکی باشد . ما اگر بناست که تنبیه بکنیم باید به قدر خطایی که فرد کرده است او را چوب بزنیم. بله بنده موافق شعار دادن و ایجاد اختلال کردن در سخنرانی رئیس مجلس بودم و هستم چرا که مردم ما جای دگری ندارند برای اینکه اعتراض خود را نسبت به عملکرد مسئولین به گوششان برسانند خصوصا اینکه کسانی چنین اعتراض کردند که به راهپیمایی رفته بودند یعنی اصل نظام را تأیید کردند و هنگام سخنرانی امام جمعه ی خود هم آرام شدند ولی با این حال نسبت به خطای بزرگی که در هفته ی گذشته اتفاق افتاده بود واکنش نشان دادند.

لذا معتقدم که نباید جلوی مردم را گرفت که اعتراض نکنند اگر خطاو اشتباهی را از مسئولی دیدند که اگر غیر این باشد انقلاب از مسیر خود خارج می شود اما باید این را بسیار متذکر شد که ما در هیچ وقت و زمانی نباید از مسیر عدالت وتقوا خارج شویم. چه وقتی که در فضای مجازی هستیم و دست به قلم میبریم و چه در زمانی که در زندگی حقیقی با مسئولان این نظام و یا غیر آنها هرکسی که باشد ،مواجه میشویم.

والسلام


امروز در مجلس!؟؟

بسم الله الرحمن الرحیم

"این ثبات و آرامش را باید قدر بدانیم. ملت قدر میدانند. من که به شما عرض میکنم، در واقع خطابم به کسانى است که میخواهند قدرنشناسى کنند در مقابل این ثباتى که وجود دارد؛ آن کسانى که با حرکات خود، با اعمال نادرست خود، با کج‌تابى‌هاى خود سعى میکنند این ثبات و آرامش را، این استقرار را، این طمأنینه و ثبات را در کشور به هم بزنند. البته مسئولین کشور، با تدبیر، حواسشان هست؛ من هم تأکید میکنم؛ هم به مسئولین قوه‌ى مجریه، هم به مسئولین قوه‌ى مقننه، هم به مسئولین قوه‌ى قضائیه، که مراقب باشند بدخواهان و دشمنان با توطئه‌ى خود نتوانند این آرامشى را که در سطح کشور وجود دارد - که نشانه‌ى بزرگترین اقتدار این ملت است، که میتواند همه‌ى خیرات را به طرف آنها جلب کند - به هم بزنند.
 ما در چند ماه بعد از این، مسئله‌ى انتخابات را داریم. تا قبل از انتخابات و در خود انتخابات، باید همت همه‌ى مسئولین این باشد که آرامش سیاسى کشور را حفظ کنند؛ نگذارند فضاى سیاسى کشور، جنجالى و متلاطم شود؛ این جزو چیزهائى است که هوشمندى مسئولان کشور ان‌شاءاللّه باید بتواند این را تحقق ببخشد.
...گاهى یک حرف، گاهى یک عمل نسنجیده، گاهى یک اقدام نابجا، موجب تلاطم در محیط سیاسى میشود؛ باید خیلى مراقب باشند"1391/07/24

من به قربان غمت ...آقا!

این فرمایشات برای همین چند ماه اخیر بود ولی کو گوش شنوا؟امروز توی مجلس ،نه فکر این رو کردند که ایام دهه ی فجر هست ملاحظه ی مردم رو بکنند و نه به این فکر کردند که رسانه های خارجی دارند می بینندشون و نه به این فکر کردند که قلب آقا رو دارند میشکونند که نه قلب یه ملت رو!!

من کاری به این ندارم که حق با کی بود فقط این رو می خوام بگم که آب رو ریختن به آسیاب دشمن!!

والعاقبة للمتقین


باید به دکتر الهام اعتماد کنیم

بسم الله الرحمن الرحیم

محراب اندیشهاز ابتدا این پست را گذاشته بود.از آنجایی که لذت بردم که هنوز کسانی هستند منصفانه حرف بزنند و بنویسند این پست را برای مخاطبینمم هم گذاشتم.تا اگر با من هم عقیده اند آنها هم لذت ببرند و اگر مخالفند نظر بدهند.

http://mehrabeandishe.blogfa.com/9110.aspx

1- اگر سوم تیر کاندیدا نشده بود چه باید می‏کردیم؟ احمدی‏نژاد را می‏گویم! اگر به صحنه نیامده بود و تااحمدی نژاد آخر نایستاده بود تاریخ ایران چگونه رقم می‏خورد؟ اصلا ما کجا بودیم و الان حامی چه جریانی می‏شدیم؟! نیامدن احمدی‏نژاد و احمد توکلی جزو شروط هاشمی برای نیامدن بود. با این وجود اگر هاشمی بر آمدن اصرار می‏کرد حداقل دولت نهم در اختیار او قرار می‏گرفت و او شاید امروز نیز در حال طی کردن چهارمین دوره ریاست‏جمهوری خود بود. اگر هم هاشمی نمی‏آمد، طبعا راست‏ها دولت را در اختیار می‏گرفتند. چندان تفاوتی نداشت؛ چون اینها با هم می‏توانستند بالاخره کنار بیایند. محتمل‏ترین گزینه در چنین شرایطی هم قالیباف بود. در چنین شرایطی شاید ما ناگزیر می‏شدیم باز در میان همان جدال کودکانه‏ی راست و چپ از راست دفاع کنیم تا نوبت به چپ نرسد! حالا چه فرقی می‏کند دشمن هاشمی دشمن پیغمبر باشد یا دشمن قالیباف!

اگر احمدی‏نژاد نمی‏آمد، حتما جاسبی هنوز رئیس دانشگاه آزاد بود. احتمالا کسی نه چندان لنکرانی را می‏شناخت و نه جلیلی و نه الهام را. فکرش را بکنید! آن وقت چقدر ایران می‏توانست در دنیا الهام‏بخش باشد! با مدیریت انقلابی آقای قالیباف یا با دولت اسلامی آقای هاشمی! چه وضعیتی جالبی می‏شد.

2- احمدی‏نژاد یک نمونه از جامعه آماری ما بود. مایی که به عنوان جریان سوم و جریانی که نه راست را قبول داشت و نه چپ را هنوز زمامداری را تجربه نکرده بودیم و نرم‏افزار دینی اداره‏ی آن را هم به صورت کامل نداشتیم. می‏دانستیم ربا حرام است اما با کدام مدل باید بانکمان را اداره کنیم که در آن ربا نباشد؟ با یارانه‏ها چه کنیم؟ با مسکن چه کنیم؟ با سینماگران چگونه تعامل کنیم؟ بدحجابی را چگونه رفع کنیم؟ با طبقات مختلف اجتماعی چگونه هم‏زبان شویم و...؟ دورنمایی از این همه داشتیم اما پاسخ خیلی سؤالات را کامل و دقیق نمی‏دانستیم. احمدی‏نژاد آمد و تلاش کرد تا آنجا که می‏تواند پاسخ این سوالات را دریابد. البته موانع بسیار بود و پرتگاه‏هایی که در مقابل او قرار داشت نیز بسیار. با این همه او توانست بازی چپ و راست را به هم بریزد و فضای جدیدی در کشور باز کند. توانست گفتمان انقلاب و امام را بار دیگر رواج دهد. توانست جریان سوم را چندین پله رشد دهد. توانست انقلابی‏گری را به ارزش تبدیل کند و گفتمانی را که رهبری سال‏ها برای ترویج آن تلاش کرده بودند، بر کرسی بنشاند.

دست آخر نیز دولتش به واسطه تلاش‏ها و خدماتی که به مردم کرد محبوب‏ترین دولت بعد از مشروطه لقب گرفت و درصد قابل توجهی از این محبوبیت هنوز نیز پابرجاست.

3- دوم خردادی‏ها وقتی به میانه‏ی دولت هشتم رسیدند، عبور از خاتمی را کلید زدند بی آنکه بدانند خاتمی اگر برآورده کننده تمامی خواسته‏هایشان نیست؛ ولی سرمایه‏ای است برای اصلاحات با کوله‏باری از تجربه و با اندوخته‏ای قابل توجه از رأی مردم. از خاتمی عبور کردند بی‏آنکه بتوانند کسی را در تراز او جایگزین کنند؛ که حتی اگر می‏توانستند و جایگزینی هم داشتند، سرمایه‏ای مثل او را دیگر نداشتند.

4- احمدی‏نژاد با آنچه آرمان‏های ما انتظارش را داشت فاصله‏هایی گرفت و انتقاداتی متوجه او شد که برخی از آن هنوز نیز هست. با این همه آیا باید احمدی‏نژاد را تمام شده دانست؟ چند نفر مانند او داریم که جسورانه به میدان‏های تحول‏های بنیادین بشتابد و از جریان سوم با شجاعت دفاع کند؟ چند نفر را داریم که شناخت و درک و اشراف او نسبت به مسائل کشور را داشته باشد؟ او البته خطا کرد که ای کاش نمی‏کرد اما آیا بابت این خطا باید او را تمام شده بدانیم؟ او دیگر نمی‏تواند گره‏ای از کار جریان سوم بگشاید؟ تجربه‏ها و توانمندی‏هایش به هیچ کار انقلاب نمی‏آید؟

خاطرم هست مدتها پیش در سرمقاله‏ای با عنوان "کاندیداتوری انوشیروان!" این چنین مطلب را آغاز کرده بودم:«درویشی به سلطان حمله برده بود و او را محاکمه می کردند، قاضی گفت:"چرا سلطان را کشتی؟" گفت:"برای آنکه سلطان ظالم و جائر بود." قاضی گفت:"مرد حسابی مگر انوشیروان را پشت دروازه نگه داشته بودی که این را بکشی و آن را بگماری؟!"»

اگر احمدی‏نژاد نتوانسته آرمان‏های جریان سوم را محقق کند، آیا مثلا جبهه پایداری حداقل در همان جایگاه خود توانستهدکتر الهام به این آرمان‏ها جامه عمل بپوشاند؟ آیا اگر جبهه پایداری دولتی تشکیل دهد دولتی بدون نقص و ایراد شکل خواهد گرفت؟

5- معتقدم باید به دکتر الهام اعتماد کنیم. انتخابات مجلس فرصتی بود تا دوست‏ها و دشمن‏ها را بشناسیم و بدانیم چقدر جریان سوم مورد بغض و کینه سایرین است. بدانیم چقدر عرصه تنگ است. در این جدال که زبان‏ها نیز گشاده است باید در میان خود بکوشیم دلها را کمی به هم نزدیک کنیم. هم احمدی‏نژاد بپذیرد خطاهایی دارد و معصوم نیست و هم ما بپذیریم که او امتیازهایی دارد و فاسق و ضدولایت فقیه نیست.

احمدی‏نژاد چندی پیش بود که در جمع دانشجویان برای یاران سوم تیری‏اش ابراز دلتنگی کرد. اگر الهام به دولت بازگشته این بازگشت بی‏معنا نیست. نمی‏گویم احمدی‏نژاد عوض شده است یا همه چیز به شرایط دولت نهم بازگشته؛ بلکه می‏گویم نباید فرصت جبران گذشته را از کسی که گفتمان انقلاب را زنده کرد، دریغ بداریم. تنها کاری که باید بکنیم این است که به الهام اعتماد کنیم. به او اجازه دهیم تا به نوبه خود تلاشش را بکند. الهام قطعا با ورود به دولت فداکاری کرد و ما باید این فداکاری را بفهمیم.

 


پی نوشت: مقصودم البته در این مطلب اعتماد برای ریاست جمهوری نبود. درباره ریاست جمهوری سخن گفتن کمی زود است. به وقتش آن روز هم سخن خواهیم گفت. معتقدم احمدی نژاد را باید حفظ کنیم و او را با کسانی که اهل نمی‏دانیم تنها نگذاریم. باید سعی کنیم کمک کنیم او بعد از این نیز در خدمت انقلاب باشد و تجربیات و توانمندی‏هایش را در این راه خرج نماید. به نظرم دولت بعدی هر دولتی که می‏خواهد باشد اگر از دانسته‏های احمدی‏نژاد و تجربیات او نخواهد استفاده کند، عقلایی عمل نکرده است.


علت این سهل اتگاری چیست؟

با چشمان گناه آلوده ام آقا!

یقین دارم تو را هرگز نمیبینم...

نمی دانم چرا بی توجهی می شود و در فضای پارسی بلاگ که تحت مدیریت یک گروه مسلمان ایرانی است هم ما شاهد انتشار تصاویر مستهجن و خلاف عفت عمومی هستیم.فقط کافی بود که در کنار قوانین مختلف این سرویس که تخطی از آنها منجر به مسدود شدن وبلاگ کاربران میشود قانون منع تصاویر ضد اخلاقی هم قرار داده میشد. و البته این وظیفه ایست که متوجه مدیران سرویس پارسی بلاگ است و گرنه آنچه که بر عهده ی کاربران است این است که خود مانع نشر این تصاویر شوند.بسیار مایه ی تعجب و تأسف است که کاربران مذهبی هم با چنین لینکهایی ارتباط دارند و خود وظیفه ی نشر تصاویر آنها را بر عهده گرفته اند!!علت این سهل اتگاری چیست؟


خط قرمز ما...

 

بسم من لا اله الا هو

چند وقت پیش وقتی که داشتم صفحه پلاسم رو چک می کردم به مطلبی رسیدم که عکس سید محمد خاتمی رو هم داشت. دختر سه ساله ام که کنارم نشسته بود با یه ذوق و خوشحالی مثل هر وقتی که یه روحانی سید می بینه گفت :مامان آقایی!منظورش رهبری بود. گفتم نه مامان این آقا نیست.

گفت :چرا هست. خیلی دوستش دارم. گفتم نه مامان من اصلاً دوستش ندارم.خوب نیست. ولی اون که نمی تونست حرفم رو بفهمه بازهم با اصرار و البته با ناراحتی گفت اما من دوستش دارم!!

رفتم تو فکر چقدر دلم غصه دار شد برای همه اون حرفهای تلخی که یه روزی باید برای دخترم بگم. یه روزی باید براش بگم که زینبم! درسته که ما همه روحانی ها و سیدا و جانبازا و خانواده های شهدا و مراجع تقلید و منسوبین به امام راحلمون رو دوست داریم اما اینها فقط به خاطر اینه که اونها تو خط رهبری و انقلاب و آرمانهای اسلام و امام بودند اگر یه روزی علم مخالفت برداشتند ،اگر عالمانه علم مخالفت برداشتند ،اگر خودشون با پای خودشون زدن به خاکی ،خودشون به پای خودشون میرن توی محدوده خط قرمز ما و این یعنی تبرّی! خودش یه اصل مهمی هست برای ما توی اسلام اگر چه که از فروعمونه!می دونم دونستن این حرفها براش تلخ میشه چون همه ما فطرتاً دوست داریم که همه همیشه خوب باشند و بدی در کار  نباشه .

ناخداگاه موقع نوشتن این مطلب یاد این افتادم که چقدر سخت و باورنکردنی بود برای خانم حضرت زینب وقتی که زبیری رو در برابر امیرالمومنین در جمل دید که یه روزی برای حمایت از پدرش تو اون ماجرای وحشتناک،جزء اندک صحابه ای بود که تو خانه علی علیع السلام جمع شده بود! و یا سخت تر از اون اینکه عمربن س+عدی رو تو کربلا جلوی ابی عبدلله دید که یار حسین و از فرماندهان سپاه پدرش بود. حتماً برای همین ناباوری ها بود که وقتی شمر داخل گودی قتلگاه میشه خانم صدا میزنه عمر سعد تو داری میبینی که حسین رو سر میبرند و ساکتی داری تماشا می کنی؟؟

خداعاقبت بخیرمان کند.