سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

آیا راهی بهتر از رسانه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد برای تحریف

 

"بسم رب الشهداء و الصدیقین"

آیا برای نزدیک کردن شهدا به نسل جوان باید آنها را به پایین کشید یا سطح فکر و آرمانهای جوانان را باید بالا برد؟

چندسالی  است که میدیدم فیلمهایی که برای دفاع مقدس ساخته می شود بسیار با آنچه در گذشته در این ژانر ساخته میشد متفاوت است. و بدتر اینکه با آنچه که از زندگی نامه های شهدا خوانده می شد تفاوت چشمگیری داشت. ازجمله عصبی بودن ،ژولیده بودن ، مشاهده نکردن هیچ اثری از معنویت و آرمانها که در آثاری مثل کودک و فرشته، روز سوم ، دوئل به خوبی دیده میشود. به خوبی معلوم بود که دست اندر کاران کنونی مجموعه های دفاع مقدسی یا فیلم هایی که در این بخش ساخته می شوند بسیار از نظر فکری با سازندگان دیروز فیلمهای جنگی تفاوت دارند و با کسانی که زمانی از زندگی خود را در جبهه ها و در کنار رزمنده ها سپری کرده بودند. ولی این پندار با مصاحبه یکی از بازیگران فیلم کودک و فرشته بسیار رنگ واقعیت به خود گرفت . مصاحبه آقای افشین هاشمی بازیگر نقش سید صالح در فیلم مدکور که در مستندی به نام "به خدا تعظیم می کنم" که در روز دوشنبه 27/9/91 از شبکه قرآن و معارف سیما پخش شد.وی در بخشی از این فیلم به تجربه ی آشنایی خود با مقوله ی جنگ اشاره می کند که در سال 1374 و در پی تحصیل در دانشکده نفت آبادان صورت گرفته بود و بعد با صداقتی ستودنی ادامه داد که از وقتی که آثار گلوله ها و خرابی های زمان جنگ را در شهر دیدم بیشتر به مقوله جنگ فکر کردم!!! او که اشاره ای به آشنایی خود با مردان و زنان جنگ نکرد چه بواسطه دیدار آنها و چه بواسطه مطالعه ی خاطرات جنگ و شهداو رزمندگان به راحتی به خود اجازه داد که در این مورد صحبت کند و چنین بگوید که آنها که مثل سید صالح در جنگ شرکت می کردند در لحظه ی نبرد به هیچ چیزی جز نبرد با دشمن فکر نمی کردند.آنها در بحبوحه ی جنگ فقط به نابود کردن دشمن و پیروزی فکر می کردند نه به بهشت و معامله ی خود با خدا!!! آنها افرادی عادی بودند که شاید تا قبل از جنگ با بیل سر زمین خود کشاورزی مکی کردند و با شروع جنگ با تمام وجود به بیرون کردن دشمن اقدام کردند ولی آنها در آن لحظات نه به قهرمانی فکر می کردند و نه به بهشت و معامله ی با خدا . این ما هستیم که الآن که به کارهای آنها نگاه می کنیم به آنها عنوان قهرمانی میدهیم. ما باید شهدا را همانگونه که بودند به نسل جوان معرفی کنیم نه اینکه آنها را در هاله ای از قداست و معنویت قرار دهیم که دست نیافتنی شوند!!!درست مثل پیامبر که یک چوپان بود(حتما مقصودشان این بود که مثل سایر مردم زندگی می کرد). البته اینها مضمون حرفهایی است که توسط ایشان زده شد و به کمک آنتن شبکه قرآن به همه کشور فرستاده شد.

حال سوال از مسئولین شبکه ی قران  و بلکه همه ی متولیان فرهنگی کشور این است که آیا راهی بهتر از رسانه جمهوری اسلامی ایران وجود دارد برای تحریف تاریخ جنگ؟؟؟ آیا قرار است کسانی که جنگ هشت ساله را با ذهنیات و تخیلات خود که حتما آمیخته است با اعتقادات آنها و آثار جنگی هالیودی ، تاریخ جنگ ایران را بنوسیند و به خورد نسل امروز و فردا بدهند؟

حقیقتا چند نفر از سازنده های فیلم های دفاع مقدس و بازیگران آنها وصیت نامه های شهدا ی جنگ را خوانده اند؟زندگینامه های آنها را خوانده اند ؟ از نزدیک با همرزمان و خانواده های آنها دیدار داشته اند؟چقدر از آرمانها و آرزوهای آنها مطلع هستند؟

آیا باید برای نزدیک کردن شهدا به نسل جوان ، بایدشهدا را از آرمانهای متعالی خود به پایین کشید یا سطح معارف و آرمانهای جوانان را تعالی بخشید؟

البته سخن از آرمانها و معنویت شهدا ورزمنده های دفاعه مقدس به معنای معصوم خواندن و بی اشتباه و خطا دانستن آنها نیست. بلکه حرف این است که آنها انسانهایی بودند که سعی داشتن در راه آرمانهای متعالی ای که پیر و مراد راه رفته ی آنها به ایشان نمایانده بود حرکت کنند . آنها به معنای واقعی مسلمانای بودند که سعی داشتند هرآنچه را که یاد می گرفتند عمل کنند و طبق گفته ی آنهایی که از نزدیک با آنان آشنا بودند بهترین آنها مدال شهادت را بر سینه ی خود یافتند.و شهادت به کسی نمی رسید مگر انکه زمانی را در عطش شهادت سوخته بود!

آنها خود را مورد خطاب این آیه ی شریفه می دیند که "قل إن کنتم تحبون الله فأتّبعونی إن کنتم صادقین" آنها یاران پولادین روح الله بودند که راه و رسم او را در پیش گرفته بودند و او راه و رسم ائمه ی معصومین سلام الله علیهم اجمعین و پیامبر اکرم صلوات الله علیه  وآله را .قطعا اگر امروز تالی تلوان ایشان را از همه کمالات و فضایلی که داشتند پایین بکشیم راه برای نعوذ بالله غیر  معصوم خواندن اولیای دین و یا غیر قابل الگو بودن آنها را فراهم کرده ایم . در حایکه خود خداوند می فرماید"لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة".

والعاقبة للمتقین

این متنی بود که بعد از پخش اون مصاحبه نوشتم تا توی صفحه ی گوگل پلاسم بذارم ولی موفق نشدم .از اون جایی که هنوز قابل استفاده است با همون حال و هوا اینجا قرارش دادم.