سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

نقدی بر یادداشت تحلیلی امیرخانی در مورد حوادث اخیر

«بسم من هو یهدی عباده»

وقتی این متن را خواندم بلا درنگ به یاد کتاب «بیوتن» اش افتادم.

سر بچه ی اولم باردار بودم.

به تصور اینکه طعمی همچون طعم کتاب داستان سیستانش را می توانم در این دوران حساس بخوانم، کتابش را خریدم و مشغول شدم.

اما هر چه می گذشت بوی تعفن ناشی از بالاآوردن افکار مشوش و بیمار او حالم را بهم می زد!

هر از گاهی کتاب را می بستم و می اندیشیدم ادامه دهم یا وانهمش؟

به این امید که او امیرخانی است نویسنده ی ارمیا و داستانهای سیستان و من او ! و این همه یعنی یک نویسنده ی خوش فکر انقلابی به خواندن ادامه دادم شاید در انتهای کتاب حال و هوای من مخاطب را هم در نظر گرفته باشد و عطری خوش از نو اندیشی یک جوان مذهبی مشامم را بنوازد و دریچه ای جدید از آگاهی را برایم باز کند....ولی افسوس که در نهایت کتابی با بوی تعفن افکار مشوش و بی حاصل نویسنده که آمیخته بود با بی هویتی ایرانیان در فضای آلوده ی فرهنگی منهتن آمریکا که همه دغدغه ی نویسنده ختنه شدن مرد تازه مسلمان در آمریکا بود به همراه توصیف کامل فضای فساد در آن اقلیم،تمام شد!!!!!!!

به قول امروزی ها در این متن هم قیمه را قاطی ماست‌ها کرده!

از هر دری حرف زده و باز هم بوی تعفنی ناشی از بالاآوردن افکار مشوشش به مشام می‌رسد.

متلک انداختن به نظام و سر هم کردن تهمت و توهین چند خطی بیشتر هزینه نمی‌برد ولی توضیح آنها معونه زیادی می طلبد.

ولی به نظرم رسید خوب است به تبیین دو نکته مهم اکتفا کنم.باشد که در فرصتی دیگر به تبیین باقی محورها بپردازم.

ولی این دو نکته حائز اهمیت است که نویسنده هر چند به درستی فهمیده که شیوه ی حکمرانی در ایران نیاز به اصلاح دارد، ولی چون جان مایه خوب و مفیدی از دین ندارد، همچون اصلاح طلبان دیگر راه را اشتباهی طی می کنند.

بارها این سوال را کرده ام ولی در خوش بینانه ترین حالتش به جوابی نرسیدم که چرا اصلاح طلبها برای اصلاح وضعیت حکمرانی در کشور که مطالبه به حقی بوده و هست به خود دین رجوع نکرده اند و مطابق نسخه های غربی دنبال اصلاح بوده اند؟....

این نکته را توضیح میدهم که امثال امیرخانی گمان نکنند که امثال ما که این روزها مثل همه ی سالهای حاکمیت دولتهای اصلاحات و اعتدال زیر دست و پای لگدهای رسانه ای آنها بوده ایم، مجیز گوی بی چون و چرا و چشم بسته ی نظام هستیم. حتی رهبری هم اینگونه نیست. ولی ما معتقدیم باید برای هر اصلاحی، به متن خود دین رجوع کرد که اگر با پلوی سفارت روباه پیر به دنبال اصلاح رفتی نه تنها به نتیجه نمی‌رسی که پیش بینی های عالم ربانی و روشن بصیرت در مورد آینده ی نهضت تو محقق خواهد شد و تحقیر نهضت و قیام و مظاهر دین و مردمت را به سوگ خواهی نشست.

در همین مورد به قول معروف گشت ارشاد، علی رغم اختلاف نظری که با نویسنده دارم در تفاوت ماهوی حکم حجاب با خمس ولی معتقدم هم روشها بعضاً اشتباه است و هم اعراض نکردن از روشهای غلط،اشتباه است.

نظام باید در همه ی ابعاد به همه ی دین عمل کند. در اینصورت زیبایی و درخشندگی احکام را همه ی دنیا خواهند دید نه اینکه از حکمی اجتماعی دست بردارد تا روشن فکر قلمداد شود و باعث جلب قلوب کثیر مردمان.

اشتباه مسئولین این است که اشتباهات همدیگر را خیلی وقتها ماله کشی می کنند و گمان می کنند دارند به تقدس بخشی نظام کمک می کنند ولی نهی از منکر در همین جاها هم لازم و بلکه مهم تر است.

شنیده اید که قنبر غلام امیرالمومنین داشت حد شرعی را اجرا می کرد،ولی دو سه ضربه افراط کرد.حضرت به او فرمودند،زیاده زدی حال باید خودت بخوابی و قصاص شوی!!!!

در موضوع امینی، دعوا نداریم چون سند و دلیل نداریم ولی بسیاری ویدئوهای تخلف مأموران را دیدیم چرا کسی با خاطیان آنها برخورد علنی نکرد؟مثلا دیدیم که در پاسگاهی جوانان معترض را دست بسته می بردند، و یک لباس شخصی هم ایستاده بود و به هرکدام که به دم در می‌رسید یک پس گردنی محکم می زد!!!تا کسی آمد و او را ارشاد کرد و مانعش شد ولی چرا خبر برخورد با این مأمور را نشنیدیم؟؟؟

تعزیر این جوانان کار قاضی است و اینها آنشب اسیر دست پلیس بودند این ضربه چه جایگاه شرعی و قانونی داشت؟؟؟

اگر می خواهیم اصلاح کنیم عملکرد غلط بعضی از افراد حاکمیت را به اصل دین رجوع کنیم و حتما مطالبه گر باشیم ولی دست از اجرای احکام نکشیم!ا

مطالب دروغ و راست را قاطی با هم نکنیم، اگر نورانیت دین در دل و ذهن ما جای گرفته باشد و حقیقتا مومن به آن باشیم، سره را از ناسره تشخیص میدهیم چون وعده الهی است آنوقت بوی نامطبوعی از افکار ما مشام جان های مخاطبین را نمی آزرد. افکارمان مرتب و منظم خواهد بود. حق و باطل را با هم مخلوط نمی کنیم.

بغض های فرو خورده ی خود را در یک بیانیه سر تنها حکومت شیعی جهان که به حق فرماندهی حق خواهان عالم را در دست دارد،خالی نمی کنیم!

حقیقت نظام ما علم کردن اسلام ناب محمدی است و هر چه خوبی دارد برای این دین است ولی هر چه کجی و ناراستی دارد از مسلمانی ماست!

چون دین را نشناختی می گویی حکومت خمس اموال شیعیان را خودش بگیرد و اجتهاد به رأی خودت داری می کنی! پرداخت خمس یک واجب شرعی فردی است و افراد باید خودشان آنرا انجام دهند و هیچ دستور شرعی و عقلی ای برای ضبط اجباری آن نداریم..یک عمل عبادی است ولی رعایت حدود شرعی حجاب بر هر فردی در جامعه اسلامی واجب است چه مسلمان باشد چه گبر و یهود. بله، بر عمل گبر و یهود در پیشگاه الهی ثوابی مترتب نیست ولی بانوی مسلمان از رعایت حجاب خود ثواب میبرد ولی همه افراد جامعه حتی آن بانوی گبر و یهود هم با رعایت حجاب از خطرات ایمن می مانند و فضای جامعه فضای جنسی و شهوانی نخواهد بود.آیا جناب امیرخانی وقتی این مسأله ی ساده ی دینی را نمی تواند درک کند، از پس حل مسائل حکومتی و حکمرانی بر می آید که همه را از رهبر و انتخابات قانونی کشور گرفته تا حتی قهرمانان تاریخ مشروطیت ونهضت ملی نفت را به باد کتک می گیرد؟

خنده ام گرفت وقتی دیدم امیرخانی از خطبه های هاشمی به نیکی یاد می کند و در عین حال از اصلاحات اساسی حرف می زند!!!برادر!بسیاری از انحرافات در خط اصیل انقلاب از دوران سازندگی آن مرحوم مغروق در استخر شهبانو رقم خورد و امثال شما سکوت کردند!چون این کلمات امام را ندیدند که فرمود«اگر دیدید مسئولین حکومتی از طبقه متوسط مردم به طبقه مرفه غلطیدند،فاتحه انقلابتان را بخوانید!!!»

خلاصه کلام ما هم معتقدیم به اجرای اصلاحات که اساس انقلاب اصلاح وضع موجود بود ولی بر پایه نسخه اسلام ناب محمدی که در کلام امام و رهبری عزیزمان متبلور است. مطالبه گری از مسئولین را امام و رهبری یادمان دادند و آنها ما را تشجیع بر این امر مهم کردند و می کنند چون اجرای اسلام، افرادی صالح می خواهد که هنوز به قدر کفایت در همه ی حوزه های نظام از آن برخوردار نیستیم یک نمونه اش در مأمورین انتظامی دیده می شود، یک نمونه اش در نویسنده هایی همچون امیرخانی دیده میشود وووو