سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

چرا رهبری در این ایام «نرمش قهرمانانه» را مطرح کردند؟

یادداشت جدید همسرم در وبلاگش:http://www.daheye4.blogfa.com/post/221

«در صدر اسلام بزرگترین و مهمترین ضربه‌اى که بر اسلام وارد شد، این بود که حکومت اسلامى از امامت به سلطنت تبدیل شد. حکومت امام حسن و حکومت على‌بن‌ابى‌طالب علیهم‌السّلام به سلطنت شام تبدیل شد! البته امام حسن مجتبى علیه آلاف التّحیة والثناء آن روز به خاطر یک مصلحت بزرگتر - که حفظ اصل اسلام بود - مجبور شد این تحمیل را به جان بپذیرد. حکومت را از امام حسن گرفتند. وقتى حکومت از مرکز دینىِ خودش خارج شد و در اختیار دنیاطلبان و دنیاداران گذاشته شد، بدیهى است که بعد هم حادثه کربلا پیش مى‌آید. آن وقت حادثه کربلا حادثه‌اى نیست که بشود جلوش را گرفت؛ اجتناب ناپذیر مى‌شود. بیست سال بعد از آن که حکومت اسلامى از دست محور اصلى آن - که امامت است - گرفته شد، امام حسینِ فرزند پیامبر در کربلا با آن وضع فجیع به خاک و خون کشیده شد. اساس حمله و نقشه دشمن این است که حکومت را از محور اصلى - محور امامت، محور دین - خارج کند. بعد خاطرش جمع است که همه کار خواهد کرد!
من به شما عرض کنم که امروز دشمن قادر نیست. امروز به برکت ملتِ هوشیارى مثل ملت ایران، به برکت افکار برانگیخته‌اى مثل افکار ملت ایران، به برکت انقلاب بزرگى مثل انقلاب اسلامى ایران، نه امریکا و نه بزرگتر از امریکا - اگر در قدرتهاى مادّى باشد - قادر نیستند حادثه‌اى مثل حادثه صلح امام حسن را بر دنیاى اسلام تحمیل کنند. این‌جا اگر دشمن زیاد فشار بیاورد، حادثه کربلا اتّفاق خواهد افتاد.»[1]

این روزها بحث‌ و تحلیل پیرامون سخنان اخیر رهبری در موضوع سیاست خارجی نظام و اصطلاح «نرمش قهرمانانه» زیاد مطرح می شود و البته با استناد به سخنانی از رهبری در 17 سال پیش که اولین بار این اصطلاح را در عرصه سیاست خارجی مطرح کردند مشخص شده است که منظور از آن عقب نشینی و یا چیزی شبیه صلح امام حسن علیه السلام که بعضی رسانه ها به استناد تشابه با نام یک کتاب ترجمه شده توسط ایشان مطرح کردند نیست:

«نمایندگان سیاسى جمهورى اسلامى ایران در جهان باید تیزتر از شمشیر، نرم‌تر از حریر و سخت‌تر از سنگ و پولاد باشند. عرصه سیاست خارجى میدان نرمشهاى قهرمانانه است، اما نرمشى که در برابر دشمن تیز باشد. بنا بر این دیپلماتهاى ما باید در مواضع اصولى خود مستحکم بایستند و استقامت و پایمردى حضرت امام خمینى (رض) را الگوى خود قرار دهند.»[2]

اما سوال اساسی تر که متاسفانه از آن غفلت می شود و جای آن در تحلیلهای صداوسیما هم به شدت خالی می باشد این است که درست است که نرمش قهرمانانه به معنی عقب نشینی نیست، اما بالاخره چرا رهبری در این موقعیت زمانی این بحث را مطرح کردند؟ آیا نظام تغییر تاکتیک داده است؟ اگر آری، دلیل آن چیست؟ اگر خیر، پس این مباحث چه معنا و دلیلی دارد؟ آیا رهبری برای کاهش تحریمها تغییر تاکتیک داده‌اند و یا موضوع دیگری است؟

برای پاسخ به سوالات فوق باید نگاهمان را از سخنرانی اخیر رهبری عقب تر ببریم تا با نگاهی جامع تر به بیانات ایشان، اوضاع را بهتر تشخیص دهیم.

بررسی‌ بیانات دو ماه گذشته رهبری نشان می دهد که در موضع و دیدگاه ایشان نسبت به دشمنان جمهوری اسلامی و مشخصا آمریکا و نیز پرونده هسته ای ایران تغییری ایجاد نشده است، بلکه به دلیل روی کار آمدن دولت جدید و تمایل این دولت به انجام فعالیتها و ابتکاراتی در عرصه سیاست خارجی، رهبری ضمن اینکه راه را برای اجرای این ایده‌ها باز می گذارند، با هوشیاری نکاتی را مطرح می کنند تا دولت و رئیس جمهور در این مسیر به خطا و انحراف نروند. و البته تاکید می کنند که تجربه های قبلی نشان می دهد آمریکاییها غیرمنطقی و غیرقابل اعتمادند. لذا مفاهیم و اصطلاحات مطرح شده از قبیل «تعامل با دنیا»، «انعطاف و مانور هنرمندانه» و «نرمش قهرمانانه» و توضیح و تبیین اصول سیاست خارجی در دو ماه اخیر، همگی به منظور «هدایت» دولت در مسیر «عزت،حکمت و مصلحت» است و نه تغییر موضع یا تاکتیک رهبری یا کلیت نظام.

مقام معظم رهبری در دو ماه گذشته در 6 موقعیت و سخنرانی به تبیین این بحث پرداخته‌اند:

1- در ایام پس از انتخابات برای اولین بار در 30/4/92 در دیدار با کارگزاران نظام در ماه رمضان بحث «تعامل با دنیا» را مطرح کردند:

«دومین نکته‌اى که در این زمینه وجود دارد، مسئله‌ى تعامل با دنیا است؛ که این روزها زیاد هم گفته میشود. ما معتقد به تعامل با دنیا هستیم. در تعامل با دنیا، باید طرف مقابل را شناخت؛ اگر نشناسیم، پشت پا خواهیم خورد.پرونده‌ى خصوم خودمان را فراموش نکنیم. ممکن است انسان یک وقتى سابقه‌اى را به رو نیاورد؛ اشکالى ندارد. شما یک وقتى با یک شخصى مواجه‌اید، میخواهید یک کارى را انجام دهید، یک سابقه‌اى هم از او دارید، مصلحت نمیدانید به رو بیاورید؛ این اشکالى ندارد، اما این سابقه یادتان نرود؛ اگر یادتان رفت، پشت پا خواهید خورد، ضربه خواهید خورد.
 آمریکائى‌ها میگویند ما میخواهیم با ایران مذاکره کنیم. خب، سالها است که میگویند میخواهیم مذاکره کنیم؛ این یک فرصتى نیست که براى ما به‌وجود آوردند. من اول سال گفتم که خوشبین نیستم. در مسائل خاص، مذاکره را منع نمیکنم - مثل مسئله‌ى خاصى که در قضیه‌ى عراق داشتیم، و بعضى از قضایاى دیگر - لیکن من خوشبین نیستم؛ چون تجربه‌ى من این را نشان میدهد. آمریکائى‌ها، هم غیرقابل اعتمادند، هم غیر منطقى‌اند، هم در برخوردشان صادق نیستند. این چهار ماهى هم که از آن صحبت ما گذشت، همین را تأیید کرد؛ موضعگیرى‌هاى مسئولان و دولتمردان آمریکا نشان داد که همین مطلبى که ما گفتیم - که گفتیم خوشبین نیستیم - درست است؛ خود آنها عملاً این را تأیید کردند. انگلیسها هم یک جور دیگر، دیگران هم یک جور دیگر. تعامل با دنیا هیچ ایرادى ندارد، ما از اول هم اهل تعامل با دنیا بودیم؛ منتها در تعامل، طرف مقابل را باید شناخت؛ شگردهاى او را باید دانست؛ هدفهاى اساسى و کلان را باید در مدّ نظر داشت. ممکن است دشمنى سر راه شما را بگیرد، بگوید از اینجا نباید جلو بروید. سازش با او به این صورت نیست که شما قبول کنید، برگردید؛ هنر این است که شما کارى کنید که راهتان را ادامه دهید، او هم مانع کار شما نشود؛ والّا اگر چنانچه توافق و تفاهم به این معنا بود که او بگوید شما باید از این راه برگردید، شما هم بگوئید خیلى خوب، این که خسارت است. توجه به این جهات باید از سوى مسئولین و دولتمردان وجود داشته باشد.»[3]

نکات مهم مطرح شده در بالا توسط رهبری نشان می دهد که ایشان با اینکه اجازه اجرای ایده ها را به دولت می دهند، همزمان اصول کلی را ترسیم می کنند و همچنین تاکید می کنند که تجربه های قبلی نشان می دهد که این کار فایده ای ندارد، چون آمریکاییها غیرمنطقی و غیرقابل اعتماد هستند. ایشان این موضع را در سخنرانی اول فروردین امسال در حرم رضوی هم شفاف تر اعلام نموده بودند:

« آمریکائی‌ها مرتب از راه‌های گوناگون به ما پیغام میدهند که بیائید درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ای گفتگو کنیم؛ هم به ما پیغام میدهند، هم در تبلیغات جهانی‌شان این را مطرح میکنند. مسئولین بلندپایه و مسئولین میانی آمریکا بارها و بارها میگویند بیائید در کنار گفتگوهای 1+ 5 که درباره‌ی مسائل هسته‌ای بحث میکنند، آمریکا و جمهوری اسلامی دو به دو، درباره‌ی مسئله‌ی هسته‌ای ایران بحث کنند. من به این گفتگوها خوشبین نیستم. چرا؟ چون تجربه‌های گذشته‌ی ما نشان میدهد که گفتگو در منطق حضرات آمریکائی به این معنی نیست که بنشینیم تا به یک راه حل منطقی دست پیدا کنیم، منظورشان از گفتگو این است که بنشینیم حرف بزنیم تا شما نظر ما را قبول کنید!

... برداشت ما این است که پیشنهاد مذاکره از سوی آمریکائی‌ها، یک تاکتیک آمریکائی و برای فریب‌ دادن افکار عمومیاست؛ افکار عمومی دنیا و افکار عمومی مردممان. 

... بر اساس تجربه و نگاه به صحنه، با دقت و کنجکاوی، برداشت ما این است که آمریکا مایل به تمام ‌شدن مذاکرات هسته‌ای نیست. آمریکائی‌ها دوست ندارند گفتگو‌های هسته‌ای تمام شود و مناقشه‌‌ی هسته‌ای حل شود؛ وگرنه چنانچه آنها مایل به اتمام این مذاکرات و حل این مشکل بودند، راه حل، بسیار نزدیک و بسیار آسان بود. ...آمریکائی‌ها اگر میخواستند مسئله حل شود، این راه حلِ بسیار آسانی بود؛ میتوانستند به حق غنی سازی برای ملت ایران اعتراف کنند؛ برای اینکه نگرانی‌ای هم از آن جهات نداشته باشند، میتوانستند مقررات قانونی آژانس هسته‌ای را هم اعمال کنند؛ هر وقت نزدیک به راه حل میشویم، آمریکائی‌ها یک سنگی می‌اندازند که جلوی راه حل گرفته شود. هدف آنها طبق تلقی‌ و برداشتی که من دارم، این است که میخواهند این قضیه باقی بماند تا بهانه‌ای باشد برای فشار؛

...اگر آمریکائی‌ها صادقانه میخواهند کار تمام شود، بنده راه حل را ارائه میدهم. راه حل این است: آمریکائی‌ها از دشمنی با جمهوری اسلامی دست بردارند، از دشمنی با ملت ایران دست بردارند. پیشنهاد مذاکره، حرف منطقی و متین و مستدلی نیست؛  حرف درست این است. اگر میخواهند مشکلات فی‌ما‌‌بین وجود نداشته باشد دست از دشمنی بردارند.»[4]

2- ایشان در مراسم تنفیذ باز هم به دولت یادآوری می کنند که دشمنان ما زبان عقلائی خیلی سرشان نمی ‌شود:

 

«من تأیید میکنم نظرى را که رئیس جمهور محترم ابراز کردند در زمینه‌ى برخورد حکمت‌آمیز با مسائل گوناگون بین‌المللى و مسائل سیاسى و مسائل ارتباطات بین‌المللى و اینها. حتماً باید برخوردِ حکمت‌آمیز و عاقلانه باشد. البته ما دشمنانى داریم که اینها زبان عقلائى هم خیلى سرشان نمیشود؛ لیکن آنچه که ما وظیفه داریم، این است که با استحکام، با توجه به اهداف والاى جمهورى اسلامى، بدانیم چه کار داریم میکنیم؛ اهداف خودمان را بشناسیم، آن اهداف را هم در نظر داشته باشیم و آنها را با جدیت دنبال کنیم.»[5]

 

3- در دیدار با اعضای دولت در 6/6/92 به دولت هشدار دادند که مراقب باشد چشمش به خارج از کشور نباشد و از دشمن انتظار دوستى و محبّت و صمیمیّت نداشته باشد:

«امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلى کشور ندوزیم. در بیرون از مجموعه‌ى کشور و نظام جمهورى اسلامى، جبهه‌ى بزرگى وجود دارد که با همه‌ى توان از سى و چند سال پیش به این طرف کوشیده نگذارد که این انقلاب ریشه‌دار بشود، نگذارد که این نظام جمهورى اسلامى پایدار بماند، نگذارد که پیشرفت کند، نگذارد که در زمینه‌هاى گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهاى خصمانه‌اى که کرده، انتظار دوستى و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا میگوییم اطمینان نکنید، اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید.»[6]

4- بیانات ایشان دیدار با اعضای مجلس خبرگان در 14/6/92 به خوبی نشان می دهد که اصطلاحاتی مانند «نرمش قهرمانانه» در راستای هدایت ابتکارات دولت مطرح شده است:

« نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همه‌ى عرصه‌هاى سیاسى، یک کار مطلوب و مورد قبولى است، لکن این مانور هنرمندانه نبایستى به معناى عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهاى اساسى، یا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت کرد. البتّه هر دولتى، هر شخصى، هر شخصیّتى، روشهایى دارند، ابتکاراتى دارند، این ابتکارات را انجام خواهند داد و [کار]پیش خواهد رفت.»[7]

5- در دیدار اخیر با فرماندهان سپاه در 26/6/92 ابتدا به مسوولین تذکرمی‌دهند که مراقب تعریف و تمجید و لبخند و تحویل گرفتن دشمنان باشند که هرکس که با بصیرت تر و مقاوم تر باشد مبغوض تر در نگاه دشمنان است:

 

«هیچ کس در چشم این دشمنان منفورتر از چهره‌ى درخشان و آفتاب فروزان امام بزرگوار ما نبود؛ برایش احترام قائل بودند، امّا از ته دل دشمنش بودند؛ به‌خاطر اینکه ایستاده بود، به‌خاطر اینکه امام با دو خصوصیّت بى‌نظیر «بصیرت کامل» و «قاطعیّت تمام» - هم خوب میدید و درست میفهمید، هم قاطع مى‌ایستاد - سدّى بود در مقابل پیشرفت اینها و در مقابل ناخن زدن و نیش زدن و ضربه زدن اینها؛ ...امروز هم همین‌جور است؛ هر کسى که در پایبندى به این ارزش اصولى و اصلى، یعنى ارزشى که هویّت سیاسى انقلاب را معیّن میکند - لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون - پایبندتر باشد و بفهمد که فهرست مشکلات تولیدشده و ایجادشده‌ى دشمنان علیه نظام اسلامى در این چهارچوب میگنجد - هرکسى با یک چنین بینشى و با ایستادگى در این راه باشد - همان‌قدر براى آنها مبغوض است.» [8]

 

سپس یادآوری می کنند که دشمنی که حتی پیشنهاد مذاکره داده نه تنها از «دشمن بودن» نیافتاده که به دشمنی‌اش هم به صراحت اذعان می‌کند:

 

«البتّه عالَم دیپلماسى، عالَم لبخند زدن است؛ لبخند هم میزنند، مذاکره هم میکنند، درخواست مذاکره هم میکنند، خودشان هم میگویند. به یکى از این سیاستمداران غربى چند روز پیش از این گفته بودند شما که میخواهید مذاکره بکنید با ایران، خب دشمن است ایران؛ گفته بود خب، آدم با دشمن مذاکره میکند دیگر! یعنى اقرار به دشمنى با ایران؛ صریح میگویند. علت دشمنى اشخاص نیستند، علت دشمنى این حقیقت و این هویّت است. همه‌ى آنچه که میگویند در این چهارچوب باید تفسیر و تحلیل بشود، در این چهارچوب باید فهمیده بشود.»[9]

 

و در آخر وقتی بحث «نرمش قهرمانانه» را مطرح می کنند، با ظرافت مثال کشتی‌گیر را می‌زنند و این پیام را به دشمن می دهند که تا وقتی دشمن هستی و دشمنی می‌کنی، بازی برد-برد معنی ندارد و ماجرا ماجرای یک کشتی جانانه است:

 

«ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسم‌گذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما این کشتى‌گیرى که دارد با حریف خودش کشتى میگیرد و یک جاهایى به دلیل فنّى نرمشى نشان میدهد، فراموش نکند که طرفش کیست؛ فراموش نکند که مشغول چه کارى است؛ این شرط اصلى است؛ بفهمند که دارند چه‌کار میکنند، بدانند که با چه کسى مواجهند، با چه کسى طرفند، آماج حمله‌ى طرف آنها کجاى مسئله است؛ این را توجّه داشته باشند.»[10]

 

دقت در مواضع هفته گذشته اوباما بهتر ابعاد این بیانات حکیمانه رهبری را روشن می کند و نشان می دهد که آنها در عین پیشنهاد مذاکره با ادبیات زورگویی صحبت می کنند. او در مصاحبه با شبکه ABC آمریکا گفت:

 

«دیپلماسی درباره سوریه به همراه تهدید نظامی الگویی بالقوه برای مذاکره درباره جاه طلبی های هسته ای تهران است. ایران باید از این تفکر دوری کند که چون آمریکا به سوریه حمله نکرد، پس این کشور در واکنش به برنامه هسته ای تهران نیز به ایران حمله نخواهد کرد. آنها (ایرانی ها) از اینکه ما (به سوریه) حمله نکردیم نباید این درس را بگیرند که ما به ایران حمله نمی کنیم. بلکه آنها باید از این فرآیند این درس را بیاموزند که پتانسیلی برای حل دیپلماتیک این مسائل وجود دارد.»[11]

 

و چه خوب رهبری در بهمن سال 91 فرمودند:

 

«مذاکره‌ى با آمریکا مشکلى را حل نمیکند؛ کجا اینها به وعده‌هاى خودشان عمل کردند؟ شصت سال است که از 28مرداد 32 تا امروز در هر موردى که با آمریکایى‌ها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند. ... بعد از انقلاب هم در برهه‌اى مسئولین کشور روى خوش‌بینى‌هاى خود به اینها اعتماد کردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد. ...ملت ایران را متهم کردند به شرارت؛ اهانت بزرگ. هر جا به اینها اعتماد شد، اینها این جورى حرکت کردند. باید حُسن نیت نشان بدهند. عنوان مذاکره، پیشنهاد مذاکره با فشار سازگار نیست؛ راه فشار با راه مذاکره دوتاست؛ امکان ندارد که ملت ایران قبول بکند که زیر چکمه‌ى فشار، زیر تهدید بیاید با طرف تهدید کننده و فشار آورنده مذاکره کند.»[12]

 

 


[1]ا“13790201-بیانات در دیدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران‌”، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3003‎.

[2]ا“13750517-دیدار مسئولان وزارت‌ امور خارجه‌ و نمایندگان‌ سیاسی‌ جمهوری‌ اسلامی‌ ایران با رهبر انقلاب”،http://farsi.khamenei.ir/news-content?id=17885‎.

[3]ا“13920430-بیانات در دیدار مسئولان نظام‌”،http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23175

[4]ا“13920101-بیانات در حرم مطهر رضوی”، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=22233‎.

[5]ا“13920512-بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى اسلامى ایران‌”،http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23411

[6]ا“13920606-بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیأت دولت”، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23715‎.

[7]ا“13920614-بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری”، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=23810‎.

[8]ا“13920626-بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى”، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=24033‎.

[9]همان.

[10]همان.

[11]سایت ایران هسته ای-13920625- http://www.irannuc.ir/fa/content/1734‎.

[12]ا 13911119-بیانات در دیدار فرماندهان و جمعى از کارکنان‌ نیروى هوائى ارتش، http://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21996.