سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اصلاح طلبان آمریکایی ناراضی از حضور جلیلی در انتخاباتند!

مجله آمریکایی The Week :

« آن دسته از مقامات ایرانی و آمریکایی که به دنبال اصلاحات در ایران هستند، به یک میزان از حضور جلیلی در جریان انتخابات ناراضی‌اند. کشورهای غربی که به گفته منابع امنیتی رصد ویژه ای بر انتخابات ایران دارند، همچنان امیدوارند دولتی روی کار بیاید که سر سازش با آمریکا داشته باشد. اگر جلیلی به عنوان رئیس جمهور ایران انتخاب شود، انتخابات برای آمریکا فاجعه بار خواهد بود .

جلیلی به عنوان یک رزمنده قسم‌خورده زمانی گفته بود که هدف ایران «ریشه‌کن کردن سرمایه‌سالاری، صهیونیسم و کمونیسم و ترویج گفتمان اسلام ناب در جهان» است.

 

ظاهراً جلیلی فلسفه‌ی مقاومت سیاسی علیه غرب را به عنوان درمان گرفتاری‌های اقتصادی ایران ترویج می‌کند. او اخیراً در یک نشست خبری گفت: «این حقیقت که ملت ایران از حقوق خود دفاع می‌کند، [امریکا] را ناامید می‌کند. به برکت مقاومت [ایران]، آن‌ها شاهد پیشرفت چشمگیر ایران هستند.« برای آن‌ها که امیدوار بودند که جنبش سبز روند اصلاحات را تقویت کند، جلیلی می‌تواند یک عقبگرد بزرگ باشد.»(29 می 2013- 8خرداد92)


وزرا با اشتیاق به دبیر خانه می رفتند!

مهندس میرکاظمی(وزیر نفت و صنایع و معادن دولت نهم):

 

 « معمولاً وزیران در بسیاری از جلسات، معاونین و مدیران کل وزارتخانه‌ها را می‌فرستند؛ اما در جلسات شورای عالی امنیت ملی که دکتر جلیلی آنها را اداره می‌کرد، وزرا خودشان بااشتیاق حاضر می‌شوند؛ چون می‌دانند که دکتر جلیلی به‌خوبی جلسات را اداره می‌کند و بر موضوعات مختلف از جمله مسائل اقتصادی اشراف کافی دارد.»


سلیمانی از جلیلی می گوید

دکتر سلیمانی(عضور شورای مرکزی جبهه پایداری، نماینده مجلس شورای اسلامی و وزیر اسبق ارتباطات):

 

 «یکی از امتیازات دکتر جلیلی این است که در شورای عالی امنیت ملی مسئولیت دارد و در آنجا تمام مسائل ‏کشور مطرح می شود و مورد پایش قرار می گیرد. عملاً دبیر شورای امنیت ملی، در مسائل اصلی و کلان کشور دخالت پیدا ‏می کند، هم مسائل اجتماعی، هم مسائل اقتصادی و هم مسائل سیاسی. و مزیت ایشان نسبت به دیگر افرادی که قبلاً در این شورا بوده ‏اند این است که هم اکنون در این شورا مسئولیت دارد و در جریان مسائل روز کشور هست.‏»


کوچولوی ستاد دکتر جلیلی!

بسم الله الرحمن الرحیم
چند روزیه که با زینبم توی ستاد دکتر جلیلی مشغولیم. از صبح تا شب. احساس می کنم توی همین روزها چقدر بزرگ شده. خیلی خوشحالم که دیگه مجبور نیست برای گذروندن وقتش پای تلویزیون بشینه. این چند روز ضمن اینکه با بچه های دوستانم بازی می کنه حواسش به کارهای ما هم هست.  پریروز به من می گفت مامان! منم می خوام رأی بدم!!
 یکی از اتفاقات خوب و شیرین توی ستاد اومدن دکتر جلیلی بود . زینب خودش صبح وقتی بهش گفتم امروز(یکشنبه ی گذشته اگر اشتباه نکنم) دکتر جلیلی می خواد بیاد گفت می خوام مقنعه و چادر سر کنم. ا*ز اونجاییکه من و باباش خیلی دوست داریم اون رو توی همین سن کوچیکش محجبه ببینیم براش مقنعه و چادرتهیه کرده بودیم ولی فقط تشویق میکنیم* برای همین هم خیلی وقتها بدون روسری هست ولی اون روز چون جوّ ستاد رو می دونست و حتماً احتمال می داد که دکتر جلیلی هم مثل خیلی های دیگه از افراد توی ستاد به چادر و مقنعه ی اون ابراز علاقه می کنند ، خواست که با چادر و مقنعه بیاد . اتفاقاً همون طور که فکر می کرد شد. در همان بدو ورود دکتر جلیلی به زینب توجه نشون دادند و سرش رو بوسیدند *البته از اونجا که خیلی وقت بود منتظر ایشون بودیم و زینب هم به اقتضای بازی با بچه ها چادرش رو درآورده بود دفعه ی اول بدون چادر و فقط با مقنعه جلوی دکتر حاضر شد ولی بعد از اینکه اومد خبر دیدن دکتر رو بهم بده با تشویق من چادرش رو با یه ذوق خاصی سر کرد . همسرم که در قسمت آقایان و در حضور دکتر بودند تعریف کرد که *وقتی زینب با چادر دوباره پیش دکتر رفت ایشان با یه نگاه و حالت متعجبانه ای زینب رو مورد توجه محبت آمیز خودشون قرار دادند. ولی از اونجا که زینب هنوز از دکتر خجالت می کشید با وجود اصرار عکاس ستاد نرفت که با ایشون عکس بگیره.و فقط خودش وقتی دکتر به قسمت خانمها اومد و چند دقیقه ای نشست با گوشی یکی از بجه ها مدام از ایشون عکس می گرفت! از هفته ی گذشته تا شب قبل هم زینب سراغ ایشون رو می گرفت  تا اینکه دیروز مجدد ایشان که برای دیدار با حضرت آقای مصباح و نیز برای دیدار عمومی به قم اومده بودند، وارد ستاد شدند.* از قبل توی ذهنم بود که از طریق زینب هدیه ای به ایشون بدم یه هدیه ی معنا دار . یاد سربندی افتادم که ایام فاطمیه توی حرم از بچه های هیئت محبین خریده بودمش. هم سربند خیلی قشنگی بود یعنی برخلاف همه ی سربندها که نوشته ی چاپی دارند این سربند نوشته اش دوخته شده بود و هم جمله ی مناسبی بود برای حال این روزهای ما و توقع ما از کاندیدای خودمون در امروز و آینده*. جمله ی معروف* لبیک یا خامنه ای /لبیک یا حسین است*. صبح موقع اومدن به ستاد، زینب که از شب قبل می دونست دکتر رو فردا خواهیم دید، خودش ازم چادر و مقنعه خواست . بهش گفتم که بیا سربندت رو به دکتر هدیه بده و اون هم قبول کرد.ولی وقتی ایشون به ستاد اومده بودند بدلیل فشردگی کارها و کمبود وقت نتونست دکتر رو ببینه. ولی خوشبختانه شب توی مسجد امام حسن عسگری (علیه السلام) ما که به عنوان انتظامات ستاد جلوی جمعیت بودیم از طریق یکی از آقایون ستاد که زینب رو می شناخت فرستادم زینب رو که برای دادن هدیه پیش دکتر بره . اون بنده ی خدا هم ظاهرا با عکاس های اونجا هماهنگ کرد چون طولی نکشید که دوسه تا عکاس شروع کردن از زینب و سربند توی دستش عکس گرفتن. خلاصه با تدبیر خوب اون بنده ی خدا توی اون ازدحام عکاس و خبرنگار و محافظ دکتر،  زینب رفت و سربندرو به دکتر هدیه داد . *دکتر جلیلی هم سرش رو بوسید بود و یه آفرین هدیه ی زینب کرد.*حیف که خودم هیچ عکسی از زینب نگرفتم.
اینها رو گفتم هم به عنوان یه خاطره ی ماندگار و قشنگ برای خودم ،همسرم و دخترم و هم برای اینکه بگم باید از کودکی بچه هامون رو توی محیط هایی ببریم که دین و دینداری و عمل به مظاهر دین در اون محیط ها یک ارزش هست. بچه ها توی سنینی که هنوز قدرت فهم عمق و حقیقت دین رو ندارند فقط مقلّد رفتار بزرگترها هستند و به عبارتی آینه ی تمام عیار اعتقادات و تمایلات و علاقه های بزرگترهاشون. اگر در این دوران علاقه به دین و دینداری پیدا کنند و در سنین دبستان و اوایل راهنمایی تعبداً عمل به احکام کنند بسیار براشون دینداری دوست داشتنی خواهد بود و براحتی می تونند در سنین نوجوانی و جوانی در بستر مناسبی که براشون فراهم شده به صورت عقلانی و از روی درک و شعور دین و دینداری رو بفهمند و به ارزشها و آرمانهای اون پایبند باشند. من زینب رو توی اینچنین محیط هایی می برم تا عشق خودم به اسلام و رهبرو مکتب و دینم  رو بهش نشون بدم و بهش از همین بچگی نشون بدم که لذتهای بزگتری توی این دنیا هست غیر از خوردنیها و پوشیدنیها و تفریحات مادی. که اگر اون بتونه دلش با این زیباییای معنوی پر بشه قطعا هیچوقت دنیا و ظواهر فریبنده اش دل و ایمان و عقلش رو نمی بره.البته مطمئناً به شرطی که در مراحل بعدی زندگیش هم روی همون اصولی که گفتم من و پدرش بتونیم همراهیش کنیم. زینبم الان 4/5 سال داره . من اون رو برای دین خدا خواستمش و زندگیش رو هم برای حفظ دین خدا می خوام. امیدوارم خدا این توفیق رو به من و پدرش بده.

یاعلی


چرا سعید جلیلی ؟

 

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها در بین دوستان معتقد به گفتمان آرمانی و ایدئولوژیک امام راحل و رهبری عزیز که مبتنی است بر پیاده شدن مبانی اسلام ناب محمدی با مؤلّفه هایی نظیر استکبار ستیزی ، برقراری عدالت اجتماعی، و ساختن جامعه ای با فرهنگ متعالی شیعی که تمامی امکانات خود را در خدمت محرومین و مستضعفین جامعه ی جهانی بکار می گیرد و روزی خود را در خدمت حضرت صاحب العصر و الزمان قرار می دهد که آن دوران ، دوران شکوفایی بشریت است ،بر سر انتخاب کاندیدای ریاست جمهوری که اصلح از سایرین باشد اختلاف بوجود آمده است . اختلافی که ناشی از عملکرد نا صحیح جبهه ی پایداری بوده در انتخاب و اعلام کاندیدای اصلح که به زعم بسیاری از دوستان شائبه ی حزبی گری از آن به مشام می رسد و حزبی گری هم  بواسطه ی سهم دادن پیش از مسئولیت به اعضای حزب و نیز انتخاب کاندیدایی برای حزب که احیاناً اصلح در میان رجال سیاسی مذهبی کشور نیست ، می باشد که این اصلح نبودن را به خوبی می توان از گفنار حضرت آیت الله مصباح یزدی در روزی که جبهه ی پایداری رسما کاندیدای خود را معرفی کرد فهمید. ایشان خطاب به دکتر جلیلی فرمودند که  دوستان در جبهه پایداری ایشان را اصلح شناختند اما "اگر گزینه‌ای بهتر از فرد مورد نظر این جبهه پیدا کردید واجب است به او رای دهید ."

 از طرفی از مدتها قبل که بحث مذاکرات هسته ای توسط دبیر جدید شورای عالی امنیت ملی انجام میشد و اخباری که از عملکرد دکتر جلیلی  به عنوان رئیس هیئت مذاکره کننده در صداو سیما و جراید منتشر می شد ، بسیاری از اذهان امت حزب الله ایران را به سوی تواناییها و قوت های ایشان به عنوان رئیس جمهور آینده ی ایران اسلامی هدایت می کرد. چرا که او را فردی ساده زیست دارای روحیه ی انقلابی ، مؤمن،  ولایت مدار و سازش ناپذیر در برابر زورگوییهای کشور های غربی و پایبند به ارزشها معرفی می کرد و فی الواقع  هم همین طور بود. تغییر پوشش طرف مذاکره کننده ی غربی خانم "اشتون" همان روزها بود که به سوژ ه ای برای کامران نجف زاده گزارشگر اخبار20:30 و سایر کسانی که پیگیر این مذاکرات بودند،  تبدیل شده بود.

مقاومت مثال زدنی و ایستادگی تحسین برانگیز دکتر جلیلی تا اندازه ای بود که گفته شد در جلسه ای که طرف مذاکره کننده وقتی کشور بزرگ ایران را در صورت کوتاه نیامدن از حقوق هسته ای خود تهدید به جنگ نظامی کرد ، ایشان پای مصنوعی خود را درآورد و بر روی میز مذاکره گذاشت و گفت من این پایم را در جنگ تحمیلی هشت ساله از دست دادم  پای دیگرم را هم در جنگ بعدی می دهم! و بعد جلسه ی مذاکره را با ناراحتی ترک کرد تا به طرف غربی بفهماند که هیأت ایرانی رئیسی دارد که با تمام وجود برای کشورش ایستادگی می کند و اهل میدان خالی کردن نیست. و این یعنی که فشار و تهدید در او و در ملتی که رئیس جمهورش او را برای این کار انتخاب کرده و رهبرش اور ا تأیید نموده ،اثری ندارد.

این گزینه وقتی در اذهان جوانان انقلابی به عنوان اصلح قوت گرفت  که دیده شد جبهه ی پایداری که از حامیان گفتمان امام و رهبری است از فردی حمایت کرد که علی رغم داشتن ویژگیهای بسیار خوب و مطلوب لکن به نظر نمی رسد توان ایستادگی در برابر فشارها و زورگوییهای غربی و البته ایستادگی در برابر اخلالگران در نظام اقتصادی کشور و در یک کلمه توان مبارزه با سردمداران زر و زور و تزویر را داشته باشد. خصوصا اینکه وقتی آزموده شده ای چون جلیلی در دسترس هست چرا باید به سراغ کسی رفت که در این میدان ازموده نشده است؟! و البته این تنها نقطه ی قوت جلیلی نبود. جوانان دانشجو و طلبه ی مشهدی که از سالها پیش با روحیه و افکار ایشان اشنا بودند و اعتقاد راسخ ایشان را برای عملی کردن آموزه های اسلام ناب در سطح کشور دیده بودند به طوریکه تئوری دولت اسلامی و حیات طیبه را در راستای آن ، از زبان او شنیده بودند و نیز اخلاق حسنه و تواضع و اخلاص و مردمی بودن او را در وقتی که او کاندیدای مجلس هفتم شده بود برای مشهد را، از نزدیک دیده بودند برایشان مسجّل شده بود که ایشان همانی است که می تواند پرچمدار واقعی جبهه ی انقلابی گفتمان امام  و رهبری باشد.

سخنان آیت الله علم الهدی خطیب توانمند در خطبه های نماز جمعه ی مشهد در معرفی ایشان و تمجید از روحیه ی انقلابی و دشمن ستیز او به عنوان استاد راهنمای پایان نامه ی دکترای جلیلی که او را مفسّر کامل عیار قرآن خوانده بود به علاوه ی اینکه عنوان پایان نامه ی ایشان سیاست خارجی پیامبر اکرم بوده و نیز عملکرد موفق او در زمانی که در وزارت خارجه بوده به عنوان رئیس بازرسی این وزارت خانه و اخراج 17 سفیر از این وزارت خانه به دلیل فساد مالی و نیز نمایندگی ایشان از سوی رهبری برای شورای عالی امنیت ملی همه و همه آنها را مصمّم کرد که برای آمدن او در عرصه ی کاندیداتوری ریاست جمهوری تلاش کنند . آنها به خوبی می دانستند که جلیلی از آن دسته افرادی نیست که خودش برای آمدن در این پست اقدامی کند و خود را در معرض انتخاب قرار دهد ؛ این را از مرام او برای کاندیداتوری انتخابات مجلس هفتم فهمیده بودند. در آن وقت هم کسانی که او را و اخلاص و توانمندی و تعهد و تخصّصش را دیده بودند و می شناختند  با اصرار برای کاندیداتوری در مجلس راضی کرده بودند و خودشان هم برایش تبلیغات کردند و کمترین میزان هزینه ی تبلیغاتی را شاید بتوان گفت برای یک کاندیدای مجلس پرداختند. در همان زمان هم نحوه ی برخورد ایشان در جریان نامزدی مجلس برای آنها الگویی از اخلاق مداری یک مسلمان معتقد به اسلام را به تصویر کشید تا آنجا که او از این جوانان می خواست که فقط تبلیغ او را کنند نه تخریب دیگران را. در جلسه ای که برای معرفی کاندیدها برقرار کرده بودند او به جای معرفی و سابقه ی خود و این که من که هستم و تاکنون چه ها که نکردم به بیان دیدگاهها و برنامه های خود اکتفاکرد.

داشتن کرسی استادی دانشگاه امام صادق در دروس تفسیر آیات سیاسی قرآن کریم وسیره ی سیاسی پیامبر اکرم (صلوات الله علیه و آله) و نیز داشتن مطالعه و نظریه در خصوص اقتصاد مقاومتی  هم دلایل دیگر این جوانان بود برای اصلح خواندن دکتر جلیلی در بین رجال سیاسی ای که اعلام نامزدی کرده بودند . و لذا وقتی بارها از زبان کاندیدای جبهه ی پایداری شنیدند که دکتر جلیلی هم از جمله معدود کسانی بود که دوستان در این جبهه برای کاندیداتوری ایشان نظر داشتند ولی خودشان گفته اند که به جمع بندی نهایی نرسیده اند ، تلاش کردند که بار دیگر او را که حالا شناخته شده تر بود برای مردم ایران و نیز جهان خصوصاً برای آمریکا و دولتهایی که طرف مذاکره بودند با ایران در موضوع هسته ای ، راضی کنند تا خودش را نامزد ریاست جمهوری کند و علی رغم اینکه خودش گفته بود برنامه هایی دارم برای اداره ی بهتر کشور ولی هنوز تصمیم نهایی نگرفته بود . آنگونه که دوستانی که از نزدیک با ایشان ملاقات داشتند می گفتند ایشان از تشتت آراء در جبهه ی اصولگرایان نگرانی داشتند ولی وقتی جوانانی از نقاط مختلف ایران به صورت خودجوش گروههایی برای دعوت از ایشان جهت کاندیداتوری ایجاد کردند و طومارهای متعددی با امضاهایی از طرفداران ایشان از طلبه و دانشجو گرفته تا بازاری و افراد عادی برایشان ارسال کردند ، بالآخره توانستند ایشان را متقاعد کنند که آمدن ایشان ، مردم را زودتر به اجماع بر سر یک کاندیدا می رساند و اتفاقاً آمدنشان تشتت آراء اصلگرایان را از بین می برد.

jalili2

اما در کنا رهمه ی این محاسنی که از دکتر جلیلی گفته شد از همه مهم تردر این زمان و شرایط موجود قانون مداری و تقیّد به قانون است تا جائیکه علی رغم تلاش جدی و بی وقفه ی سایر کاندیداها در تبلیغات زودهنگام و پیش از موعد ، ایشان نه خود اقدامی کرده اند و نه اجازه ی اقدامی در این راستا را به علاقه مندان خود داده اند. این پایبندی به قانون در شرایطی  است که ممکن است دیر اقدام کردن منجر به نشناخته شدن باشد در بازار داغ تبلیغات ؛ ولی او حاضر نیست که مصلحت سنجی کند و خودش قانون را دور بزند. همین روحیه ی متعبد اوست که ما را به گرد شمع وجوش پروانه کرده است. ما هرآنچه که در توان داریم برای شناساندن او به ملت عزیز و شریف ایران به کار می بندیم و یقین داریم که دلها همه در دست خداست و اگر او نخواهد حتی برگی بر زمین نمی افتد. و خودش فرمود که من یتق الله یرزقه من حیث لایحتسب

 


آن مرد بدون یاران حزبی آمد!!!

بسم الله الرحمن الرحیم

6938396139686919656

هوه!قلبم داشت می ایستاد تا اینکه خبر اومدن دکتر رو تلفنی از همسرم شنیدم!خدا خیر بده این شبکه ی پرمدعای خبر رو که هیچ پوشش درست و حسابی ای از اومدن دکتر نکرد . انگار نه انگار که دبیر شورای عالی امنیت ملی برای ثبت نام رفته بود!انگا رنه انگار که با اومدن یک همچین کسی آه از نهاد اشتون و اتحادیه ی اروپا و اوباما و اراذل و اوباش اسرائیلی بیرون اومده بود.توقع تبلیغ برای دکتر جلیلی رو نداشتیم ولی توقع می رفت که به قدر متکی و ولایتی و حدادو قالیباف و خلاصه هر سرشناسی به غیر از دکتر که صحنه ی اومدن و نام نویسی شون رو پررنگ پخش کردند برای دکتر هم عادلانه کار می کردند. تا جاییکه ما مجبور شدیم برای دیدن تصاویر درست و حسابی بریم گزارش های prees tv و العالم رو ببینیم هر چند که اونجا هم هاشمی و مشایی رو خیلی مشخص نمایش دادند ولی از سعید جلیلی تصویر بسیار کوتاه ی پخش کردند. مرحبا به این همه عدالت!!!اما عیبی نداره خدا بارها به ما نشون داده که هدایت دلها دست خودشه.این کارها هم چیزی از محبوبیت دکتر جلیلی ما کم نمیکنه.

راستی چقدر اومدن دکتر جلیلی با اومدن دیگر سرشناسان متفاوت بود ؛ بدون هیچ یار و یاوری که احتمالا سهم خواهی میکنه بعد از ریاست جمهوری!

IMG17155669


تحلیل نو از گفتارهای انتخاباتی دکتر ولایتی!

بسم الله الرحمن الرحیم

فضای انتخاباتی این دوره ی ریاست جمهوری بواسطه ی حضور افراد متعددی از اصولگرایان قدری مبهم به نظر می رسد. هرچند باید جوجه را که نه کاندیداها را در آخرین زمان ثبت نام برای کاندیداتوری شمرد!ولی سالی که نکوست از بهارش پیداست. خیلی چشمم آب نمی خوره که از این تعداد مقدار قابل توجهی کم بشه!بهر حال وظیفه حکم می کنه که اگر انتخاب بین خوبها هم باشه بایستی بهترین فرد را برگزید.یعنی همان فرد اصلح را.و به دنبال کسب مقبولیت برای او رفت . اگر که ناشناخته باشد. و در این میان نباید از انتشار و تحلیل افکار سایر کاندیداها غافل شد و این قطعا با تخریب چهره های حاضر تفاوت می کنه.تحلیلی از سر انصاف. از نوع تحلیل های همسرمآفرین...بسم الله ...

 

 

«ما امروز در مقابله‌ى با استکبار، در سیاست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بیایند همین را به عنوان نقطه‌ى ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کارى کرده‌اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید. خب، معلوم است که خوششان نمى‌آید. فلان دولتها آن وقتى خوششان مى‌آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقب‌نشینى کند؛ آن وقت آنها خیلى خوششان مى‌آید! انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.»(2/6/87-دیدار مقام معظم رهبری با دولت)

مطلب زیر مروری است بر بیانات رهبری تا روشن شود مشاور رهبری بودن، دلیل بر هماهنگی نگاه و موضع و رویکرد نیست. دقت در تاریخ بیانات نقل شده از رهبری مشخص می کند که تاییدات رهبری در حوزه سیاست خارجی هم در دولت نهم بوده است و هم در دولت دهم.

آیا ما همه دنیا بد هستیم؟ یا با تنها با اقلیتی که تلاش دارند ما را از حقوقمان محروم کنند؟

در خبری که از ولایتی در 27/1/92 منتشر شده، آمده است:

« بخشی از اختلافاتی که پیش آمده ناشی از تحریم و بخشی دیگر نیز مربوط به مدیریت است. ...با مدیریت درست می‌توان روابط خارجی را حل کرد، دلیلی ندارد با همه دنیا بد باشیم؛ در زمان جنگ بسیاری از کشورها از صدام حمایت می‌کردند اما وزرای خارجه کشورها در سازمان ملل برای دیدار با ما صف می کشیدند و در واقع ما در سازمان ملل پیروز شدیم و رئیس سازمان ملل گفت صدام متجاوز است و 15 عضو شورای امنیت نیز این مسئله را تأیید کردند.»(اینجا)

 

اما مقام معظم رهبری، این «همه دنیا» و «جامعه جهانی» که خود آنها می خواهند القا کنند را اینگونه تبیین می نمایند:

1/1/92-حرم رضوی: «آنها میگویند ما نگرانی داریم که شما به سمت تولید سلاح هسته‌ای بروید ــ چندتا کشور هم بیشتر نیستند، که اسم آوردم؛ اسم خودشان را میگذارند "جامعه‌ی جهانی"! ــ میگویند جامعه‌ی جهانی نگرانی دارد. نخیر، جامعه‌ی جهانی هیچ نگرانی‌ای ندارد. اکثر کشورهای دنیا طرف جمهوری اسلامی هستند و از خواسته‌ی ما حمایت میکنند؛ چون خواسته‌ی بحقی است.»

چرا روابط ما با دنیا بد است؟ ما با آنها مقابله می کنیم یا آنها با ما؟

ولایتی بدون اشاره به اینکه خود تحریم در چه ریشه دارد، ریشه روابط نامناسب خارجی از نگاه خودش را تحریم و مدیریت نادرست می داند. اما رهبری ضمن اینکه این روابط نامناسب را شامل چند کشور می کنند و نه همه دنیا، دیدگاه متفاوتی با ولایتی دارند:

2/6/91-دیدار با دولت: « هر بیننده‌‌اى احساس میکند و مى‌‌بیند که تلاش دشمنان در مقابله‌‌ى با جمهورى اسلامى در این سالهاى اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد:

1-      یکى از علل این دشمنى‌‌ها، همین پیشرفتهاى شماست؛ یعنى میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهورى اسلامى با داعیه‌‌ى اسلام‌‌خواهى، با داعیه‌‌ى مردم‌‌سالارى اسلامى، با داعیه‌‌ى رد و نفى مستدل لیبرال دموکراسى، براى تشکیلات استکبارى دنیا یک خطرى است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر براى آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوى این را بگیرند.

2-      عامل دوم این دشمنى‌‌ها، زنده شدن شعارهاى انقلاب است. وقتى شعارهاى انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان مى‌‌آید و چهره‌‌ى همراه‌‌ترى میگیرند؛ هرچه شما شعارهاى انقلاب را پررنگ‌‌تر کنید، آنها چهره‌‌شان عبوس‌‌تر و خصمانه‌‌تر میشود؛ این چیزِ طبیعى است.

3-      عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛ این بیدارى اسلامى و آنچه که در منطقه‌‌ى ما رخ داد، که حادثه‌‌ى فوق‌‌العاده مهمى است.

 خب، اگر چنانچه در این شرائط، یک ایرانِ بى‌‌دردسرِ بى‌‌دغدغه اینجا وجود داشته باشد، با همین شعارهائى که دارد، با همین کارهائى که دارد میکند، با همین پیشرفتى که محسوس است، از آن کشورها بیایند ببینند کارخانه‌‌ها را، دانشگاه‌‌ها را، مراکز تحقیقاتى را، وضع زندگى مردم را، بازارهاى پر از اجناس را، دولت بى‌‌دردسر را، بدیهى و طبیعى است که آنها میگویند الگوى خوب همین است. میخواهند این نشود. میخواهند این الگوشدن جمهورى اسلامى نباشد. یعنى براى جمهورى اسلامى دردسرهائى به وجود بیاورند، تا آن کشورهائى که تحولى در آنها رخ داده و وارد مرحله‌‌ى جدیدى شده‌‌اند، براى ادامه‌‌ى راه، این را الگو قرار ندهند.»

آیا ما دشمن تراشی می کنیم؟

2/6/91-دیدار با دولت: «حالا البته بعضى‌‌ها در روزنامه، در سایت، در تریبونهاى گوناگون مطالبى منتشر میکنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمن‌‌تراشى کردیم که اینقدر با ما دشمنى کنند! به نظر من اینها حرفبافى است. آنچه که گفته میشود، متکى به یک تحلیل درست نیست. نه، دشمنى‌‌ها خیلى طبیعى است. وقتى که امام بزرگوار بود، دشمنى‌‌ها زیاد بود؛ براى خاطر مواضع قاطع امام. هرچه مواضع ما ضعیف‌‌تر شود و عقب‌‌نشینى کنیم، آنها طبعاً چهره‌‌شان بظاهر متبسم‌‌تر میشود. البته جلو مى‌‌آیند. یعنى چهره را متبسم میکنند، براى اینکه بتوانند جلو بیایند، مناطق را تصرف کنند و ما را از پیشرفت هدفهامان باز بدارند. هرچه ما در حرکت خودمان جدى‌‌تر و مصمم‌‌تر باشیم، آنها ناراحت میشوند و چهره‌‌شان عبوس میشود.»

آنچه رهبری پیشرفت می دانند و ولایتی پس رفت می بیند!

ولایتی در جایی دیگر می گوید: « رابطه بین کشورها رابطه بین آدم‌ها است و اگر ما با زبانی که دنیا می‌فهمد حرف نزنیم نه آنها زبان ما را متوجه خواهند شد و نه ما زبان آنها را می‌فهمیم. زبان بین‌‌المللی زبان خاص خود را دارد.» (اینجا). او حتی در جایی با لحن تندی گفته است که:« این چه وضعی است که در سیاست خارجی داریم؟»(اینجا) . او وضعیت امروز سیاست خارجی دولت و در نتیجه نظام را ضعیفتر از دوره وزیری خودش می داند و به کنایه می گوید ادبیات امروز مسوولین مربوطه در سیاست خارجی، ادبیات درستی در زبان بین الملل نیست.

در حقیقت ولایتی و امثال او سعی می کنند یک نقطه قوت دولت فعلی را که از سال 84 تا 91 همچنان مورد تایید رهبری بوده است(و البته همراه با تذکرات جزئی) را نقطه ضعف جلوه دهند. اما مقام معظم رهبری تاکید می کنند که نه تنها سیاست خارجی ما به طور کلی امروز کارآمدتر و اثرگذارتر است که اتفاقاً ادبیات مورد انتقاد ولایتی هم پیشرفتهاى خوبى داشته است :

2/6/91-دیدار با دولت: «امروز در عرصه‌‌ى سیاست خارجى، ثقل و وزنه‌‌ى کشور با چند سال قبل تفاوت دارد؛ ما در مسائل، تأثیرگذاریم؛ اینها مهم است. در حوادثى هم که پیش آمده، ما تأثیرگذار بوده‌‌ایم.»

25/7/91-خراسان شمالی: «خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیاى زورگوى مستکبر و غربى هم پیشرفتهاى خوبى داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهاى گوناگون، وقتى حرف میزنند، حرفهاى پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکى از بخشهاى درگیرى و میدانها و عرصه‌هاى پیکار، عرصه‌ى حرف‌زدن‌هاى بین‌المللى است.»

 

امتیازات دولت احمدی نژاد در عرصه سیاست خارجی

«1- استکبارستیزى - که معناى ویژه‌ى انقلابى خودش را دارد - در این دولت تشخص و تمیّز پیدا کرد. معناى استکبارستیزى دشمنى کردن با دولتهاى دنیا نیست، معنایش دشمنى کردن با استکبار است. 

2- مسئله‌ى اعاده‌ى عزت ملى و ترک انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زیاده‌طلبى سیاستهاى دیگران و ترک شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى را هم انسان در این دولت احساس مى‌کند؛ عزت ملى و استقلال حقیقى و معنوى از اینجا حاصل میشود. استقلال به این نیست که انسان شعار استقلال بدهد یا حتى مثلاً در زمینه‌هاى اقتصادى هم به یک رشد بالایى دست پیدا کند؛ نه، استقلال این است که یک ملت به هویت خود و به عزت خود معتقد و براى او اهمیت قائل باشد، براى حفظ او تلاش و کار کند و در مقابل متعرضین و مستهزئین، شرمنده‌ى اظهارات و جایگاه خود نباشد.

3- روحیه‌ى تهاجم در مقابله‌ى با زورگویان بین‌المللى. یک وقت هست که زورگویان بین‌المللى مى‌آیند و میگویند که آقا شما فلان کار را کرده‌اید و ما رفع و رجوع مى‌کنیم و نه واللَّه، نه باللَّه...؛ ولى یک وقت هست که تهاجمش، تهاجم زورگویانه است؛ بهترین دفاع در چنین مواقعى هجوم است. زورگویان بین‌المللى، نقاط ضعف زیادى دارند، ...خب، نقاط ضعفشان، با حالت تهاجمى و با حالت طلبگارى، گفته و بیان بشود. 

4- ما امروز در مقابله‌ى با استکبار، در سیاست خارجى زبانمان زبانِ طلبگارى، عزت، اقتدار معنوى و اقتدار ملى است؛ آن وقت بعضى بیایند همین را به عنوان نقطه‌ى ضعف وانمود کنند که نه آقا! شما کارى کرده‌اید که فلان دولتها از شما خوششان نیاید. خب، معلوم است که خوششان نمى‌آید. فلان دولتها آن وقتى خوششان مى‌آید که انسان تملق آنها را بگوید و حرفهاى آنها را به عنوان حرفهاى برتر ذکر بکند؛ خودش را کوچک کند و از حرفهاى خودش و حرفهاى انقلاب عقب‌نشینى کند؛ آن وقت آنها خیلى خوششان مى‌آید! انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.»( 2/6/87-دیدار با دولت)

 

از میتران تا سارکوزی

ولایتی با تقل خاطره ای می خواهد القا کند که آن روز مثلا روابط گرم با فرانسه داشته ایم و امروز روابط سرد:

« ما با مسئولان همه کشورها به جز آنهایی که نمی‌خواستیم رابطه داشته باشیم رفیق بودیم؛ آقای میتران رئیس جمهور فرانسه در ملاقاتی به بنده گفت هر وقت از اینجا عبور می‌کنید گزارشی را به ما ارائه کن که آیا رابطه با ایران خوب است یا خیر؛ وی اظهار علاقه کرد که در ماه سپتامبر به ایران بیاید و چون بنده در سفر سازمان ملل بودم اکتبر را پیشنهاد دادم که میتران هم آن را قبول کرد؛ میتران فرد برجسته‌ای بود و به راحتی با هر کسی نشست و برخاست نداشت اما تا پله‌های الیزه برای بدرقه ما می‌آمد.»

او اشاره نمی کند که در آن سالها آیا فرانسه فقط به ما لبخند می زد و یا در عمل هم کاری می کرد؟ مثلا آیا سهام ما در کارخانه غنی سازی اورانیوم اورودیف را داد؟ یا در قضیه میکونوس رفتار درستی داشت؟

اما نگاه مقام معظم رهبری به فرانسه را ببینیم:

1/1/92-حرم رضوی: «بعضی از دولتهای دیگر هم دشمنی‌هائی دارند. من اینجا مناسب میدانم که بگویم مسئولین دولت فرانسه هم در چند سال اخیر دشمنی‌های آشکاری با ملت ایران کرده‌اند؛ این یک ناهوشمندی از سوی دولتمردان فرانسه است. انسان عاقل، بخصوص سیاستمدار عاقل، هرگز نباید انگیزه‌ی این را داشته باشد که موجودی را که دشمن او نیست، تبدیل به دشمن کند. ما با دولت فرانسه، با کشور فرانسه مشکلی نداشتیم؛ نه در طول تاریخ مشکلی داشتیم، نه در دوران حاضر؛ اما سیاست غلط از زمان سارکوزی ــ که دولت امروز فرانسه هم متأسفانه همان راه را میرود ــ دشمنی با ملت ایران است. به نظر ما این کار غلطی است، کار غیرمدبرانه و غیرعاقلانه‌ای است، کار ناهوشمندانه‌ای است.»

نتیجه آنکه مشاور بین الملل رهبری بودن، دلیلی بر همسویی دیدگاهها در حوزه سیاست خارجی حتی نمی شود، چه رسد به حوزه های دیگر. و حمایت از روی سوابق و سمت های یک شخص، حمایت غیردقیقی است.