با سلام خدمت دوست و خواهر عزيزم. ببخشيد که دير جواب شما را ميدهم . مختصر کسالتي پيش آمده بود.امادر مورد نظرشما بايد بگويم که همانطوري که به خاطر داريد احمدي نژاد از دل جبهه ي پايداري بوجود نيامد بلکه پديد آمدن اين جبهه خود پس از دولت نهم بوده وشاخص ترين افرادش هم از وزراي خود احمدي نژاد بودند که بدون او شناخته نمي شدند حداقل به اين زوديها.ولي اينکه گفتي انحرافات احمدي نژاد،من همچنان با اين موضع گيري مخالفم و آن را ناشي از ضعف اطلاعات و يا کم دقتي و يا بي انصافي منتقدين ارزشي احمدي نژادمي دانم.کمااينکه رهبري در ديدار با دولت دهم هم همچنان اين دولت را در خط اصيل انقلاب معرفي کردند برخلاف نظر و اعتقادي که دوستان جبهه ي پايداري در مورد دکتر احمدي نژاد دارند. من بر اين باورم که اويک انسان است و به واسطه ي معصوم نبودنش ممکن الخطاست. ولي فردي مکتبي ارزشي راسخ الايمان و شجاع و استکبار ستيز است .شايد در کنار همه ي اين خصايل خوب بتوان اين خصلت بد را هم افزود که بر سر حرف يا عمل اشتباه خود هم احياناًثابت قدم هست!!(نخواستم بي ادبي کرده باشم و لفظ بدي به کار برده باشم!)خوب با چنين فردي که حقيقتاً حق بسياري بر گردن ما و انقلاب دارد چگونه برخوردي درست است برخورد جبهه ي پايداري ها يا امثال عزيز دلمان آقاي مصباح و يا رهبري؟معيار و شاقول کدامست؟آنزماني که آقاي مصباح حرف از انحراف بزرگ در دولت زدند و برخي شاگردانشان حرف از فراماسونر بودن مشايي زدند برخورد رهبري چه بود؟به خاطر داريد؟حتي آقا بعد از نامه اي که به رئيس جمهور دادند مبني بر برکناري آقاي مشايي وقتي هجمه هاي وسيعي را عليه ايشان توسط آقايان مراجع در قم ديدند فرمودند نبايد همه ي صلاحيت هاي يک فرد را ناديده گرفت.حال برخورد ما چگونه است؟