سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

سیری در سیره ی نبوی(1)

 

بسم الله الرحمن الرحیم

استاد شهید  در دیباچه کتاب ارزنده سیری در سیره نبوی  به نوع دعوتهای پیامبران اشاره می فرمایند و این دعوتها را در مقایسه با دعوتهای بشری ، سه بعدی  معرفی می نمایند. ایشان در ابتدای این بخش  می فرمایند:« ناموس آفرینش ، جهان را مسخر انسان و انسان را مسخر نیروی ایمان و پیامبران را سلسله جنبان این نیرو قرار داده است.» و سپس به خطرناکترین دشمن بشریت اشاره می کنند « از قضا خطرناکترین دشمنان آسایش و آرامش ، امنیت و عدالت ، آزادی و مساوات و بلأخره خوشبختی و سعادت بشر در همین دژ پنهان شده و کمین کرده :"  أعدی عدوّک نفسک الّتی بین جنبیک " .سپس در توضیح دعوتهای سه بعدی می فرمایند که دعوتهای پیامبران ، سه بعدی بوده است یعنی دعوتهایی که هم سطح بسیار وسیعی از مردم رافرا گرفته ،هم قرنهای متمادی ادامه یافته وهم در اعماق روح بشر ریشه دوانیده و آثاری از خود به جای گذاشته است. اینگونه دعوتها مختص سلسله پیامبران است.

ایشان در ادامه می فرمایند که هر چیزی جز ایمان ، ابزار دست اراده انسان است برای ارضای تمایلات و تسکین غرایز وی آنهم با ایمانی  که پیامبران عرضه می کنند که از یک طرف حیات تازه به روح می دهد یعنی با ارائه یک سلسله هدفهای عالی و انسانی و مافوق طبیعی ، خواسته های نوی بوجود می آورد   و بالتبع احساسات  رقیق و عواطف لطیف خلق می کند و بالأخره جهان درون انسان را دگرگون ساخته و بسی وسعت می بخشد و از طرف دیگر تمایلات و غرایز طبیعی را تعدیل و مهار می کند.

استاد در ادامه می فرمایند که تنها دژ تسخیر ناپذیر در برابر قدرت علمی و فنی بشر ، روح و نفس آدمی است .کوه و صحرا و دریا و فضا و زمین و آسمان ، همه در قلمرو  قدرت  علمی بشر است و انسان امروز با وجود اینهمه موفقیتهای علمی ، نتوانسته بر روح و نفس خود  فائق آید و به جهان درون خودش مسلط شود. گویی اساساً انسان امروز از لحاظ انسانیت قدمی جلو نرفته است.

ایشان   خاطر نشان کردند که « انسان امروز از برکت قدرت علمی ،فلسفی و ادبی خود ، تمام جنایتها را درزیر پرده ای از تظاهر به انسانیت ، اخلاق ، نوع پرستی ، آزادیخواهی و صلح دوستی انجام می دهد.»  و سپس به آیات  204 و 205 سوره مبارکه بقره استناد می نمایند که می فرماید" و من الناس من یعجبک قوله فی الحیوة الدّنیا و یشهد اللّه علی ما فی قلبه و هو الدّ الخصام و إذا تولّی سعی فی الأرض لیفسد فیها و یهلک الحرث النّسل".یعنی  پاره ای از مردم هستند که سخن آنها در (مصالح) زندگی دنیا تو را به شگفت آورد و خوشایند توست و خداوند را بر آنچه در دل دارند گواه می گیرند و حال آنکه سرسخت ترین دشمنان هستند و چون از نزد تو بروند ، کوشش می کنند تا در زمین فساد کنند و کشت و زرع (منابع اقتصادی ) و نسل ( نیروهای انسانی )ار تباه سازند.

استاد  عقیده دارند که انسان امروز از یک طرف مذهب را که  یگانه پشتوانه ارزشهای  انسانی است ، پشت سر گذاشته و از او چشم پوشیده و از طرف دیگر از انسانیت و اخلاق دم می زنذ . حال آنکه نمی توان طبیعت سرکش بشر را با زور لفّاظی و پند و اندرزهای تو خالی ، تغییر داد. این کار مثل نشر و چاپ اسکناس بدون پشتوانه است! بشر امروز ، این نقص و کمبود خود به داشتن فلسفه ای برای ارزشهای انسانی را با فلسفه ها و مکاتب  ابداعی خود می خواهد برطرف کند لکن غافل از این است که مشکل کار از ابتدا در این است که بدون مذهب ، ارزشهای انسانی و اخلاقی فاقد قدرت اجرایی است.لذا این مکاتب نه تنها را ه به جایی نمیبرد بلکه بشر را بیش ازپیش در منجلاب خود ساخته خود فرو برده است . بشر امروز علم و فکر و فلسفه را محکوم خود ساخته و می خواهد این چیز از خود ساخته را بر طبیعت خود حاکم گرداند غافل از اینکه ناشدنی است . اینست که امروز می بینیم آنچه که محکوم طبیعت بشر است ( علم و فکر و فلسفه و تبعات آن ، از تکنولوژی و پیشرفتهای مادی) سخت توسعه یافته اما آن چه که حاکم بر طبیعت بشر است ، ناتوان مانده است.فطرت انسان خواسته ها و تمایلاتی دارد که باید شتاخته شوند از قبیل نوع خواسته و طرز تفکر انسان درباره زندگی،هدف زندگی ، احساسات ، تمایلات و عواطف انسانی که چیزهایی است که بر طبیعت بشر حاکم است.استاد در این رابطه می فرمایند:« ریشه مشکلات  امروز بشر را در همین جا باید جست که بشر تا توانسته اطراف خود را تغییر  داده بدون آنکه بتواند یا بخواهد خود  را عوض کند ، طرز تفکر ، عواطف و تمایلات خود را عوض کند.».

استاد مطهری می گویدکه نیاز بشر به دین ، معنویت ، ایمان و پیامبران را نیز در همین مسئله باید پیگیری نمود. بشر امروز تا وقتیکه در جهان بینی و طرز تفکر خود از جهان تغییری اساسی نداده به گونه ای که هستی و حیات را با معنی و هدفمند بداند نه عبث و بیهوده ، قادر به حل نیازمندیهای اساسی امروز خود نخواهد بود . انسان امروز علاوه بر اینکه محتاج تفسیری روحانی از جهان  و آزادی روحانی افراد ( آزادی و آزادگی معنوی ) است نیازمند به اصولی اساسی است که دارای تأثری جهانی باشند و تکامل جامعه بشری را بر مینای روحانی توجیه نمایند. قرآن کریم شدید ترین نیازهای بشر را در سه چیز خلاصه  می کند :

1- ایمان به خدا و به عبارت دیگر تفسیری روحانی از جهان

2- ایمان به پیامبر و رسالت او ، یعنی ایمان به تعلیمات روح بخش پیامبر که به زندگی صوری دنیا ، رنگ معنوی بدهد.

3- جهاد به مال و نفس در راه خدا یعنی آزادی و آزادگی معنوی

استاد علت اعراض بشر امروز از مذاهب را عملکرد غلط کلیسا در دوره رنسانس می داند که در برابر  علم و تمدن عکس العملهای ناهنجاری از خود نشان داد که ضربه بزرگی به حیثیت مذهب به طور عموم وارد کرد و سبب شد که افکار سطحی ، خاصیت دین و مذهب را به طور کلی ، مبارزه با علم و دانش تلقی کند و ازاین رهگذر اسلام دارد غرامت اشتباه کلیسا را می پردازد.

در حالی که به گفته ایشان بر تاریخ شناسان  منصف روشن است که اسلام سهم اصیلی د ربر پایی تمدن عظیم امروز داردو اسلام دانشمندان ومفاخر بسیاری را در دامان خود پرورانده است در حالیکه کلیسا نه تنها تمدنی بوجود نیاورد که تمدنی را که به او گرویده بود را هم فاسد کرد.به گفته شیخ محمد عبده« اروپا ازآن روزی که مذهب خویش را رها کرد ، جلو رفت و ما از آن روزی که مذهب خویش را رها کردیم ، عقب رفتیم.»