سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دیداردوست

قالیباف، از 84 تا 92؛ قسمت اول: تبلیغات

بازهم مطلبی ارزشمند و به موقع از همسرم:

محمدباقر قالیباف اوایل اردیبهشت ماه سال جاری در پاسخ به سوالی در رابطه با بودجه تبلیغاتی و انتخاباتی خود گفت: «ما در سال 84 در تبلیغات اشتباه کردیم، خطا کردیم و این را صادقانه می گویم، خودم این کار را نکردم ولی مسئولیتش متوجه من است و باید جواب دهم؛ انشالله این کار را تکرار نکنیم.»(فیلم آن را از اینجا ببینید)

پذیرش اشتباه خوب است، اما چند سوال مهم همچنان مطرح است:

چه نگاهی باعث این خطا در سال 84 شد؟ قالیباف و تیمش چه گرایش و محاسبه ای در آن زمان داشتند که گمان می کردند با آن نحوه تبلیغات می توانند رای مردم را جذب کنند؟

آیا گرایشها و دیدگاههای او تغییر کرده است و یا با اقتضائات سال 92 تنها تاکتیک ها است که تغییر کرده تا رای مردم بیشتر جذب شود؟!

آیا او سال84، 8 سال پس از اصلاحات گمان می کرد ذائقه مردم آن تبلیغات را می پسندد و امروز 8 سال پس از دولت احمدی نژاد که با همه ضعفهایش فضای گفتمانی کشور را تغییر داده است، ذائقه مردم چیز دیگری را می پسندد؟!

اینکه او ادعا کرده است خودم این کار را نکردم، آیا ادعا و توجیه درستی است؟

آیا او نبود که در اولین نشست خبری اش تیپ تمام قهوه ای زد؟

آیا او نبود که با لباس خلبانی عکسهای آنچنانی گرفت و بعد تبدیل به پوستر و بنر شد؟

آیا او نبود که عکسهای آتلیه ای با حلقه ازدواجش می گرفت؟ یعنی اتفاقی از او آن عکسها را گرفته بودند؟!!

وقتی به نقاط مختلف کشور سفر می کرد و پوسترهای فراوان و بنرهای بزرگی را می دید که تنها عکسی از او را زده بودند و شعار انتخاباتی اش را، نمی توانست اعتراض کند که در شهرهای دیگر تکرار نشود؟ یا خودش هم راضی بود؟!

آری او شعار اصولگرایی اصلاح طلبانه می داد، اما لیبرالی تبلیغ و عمل می کرد.

حیدر رحیم پور، پدر استاد حسن رحیم پور ازغدی و از افراد مورد رجوع طیفی از بچه حزب اللهی های مشهد هستند. ایشان از کسانی بودند که علی رغم قبول داشتن احمدی نژاد، در انتخابات 84 به دلایل مختلف (از جمله پیشتاز بودن در نظرسنجی ها) اعلام کردند که رأیشان با قالیباف است و کلی از او تمجید کرده بودند. اما هم ایشان بعد از انتخابات 84 در تحلیلی از انتخابات نهم و دلایل رأی آوردن احمدی نژاد و رأی نیاورن قالیباف در مطلبی به تاریخ 4/5/84 در سایت مطالبه نوشتند:

« کاهش آراء آقای قالیباف از آن جا شروع شد که به خاطر جلب نظر مردم به حرکات لیبرال منشانه پرداختند و اجازه دادند خط سرمایه داری و روشنفکران مدنی در ساختار تبلیغاتشان رخنه و مکتبی‎ها را برانگیزند و بر اندیشه ایشان بشورانند.
عکس های کذایی، لباس های آن چنانی، حلقه بر انگشت به جای انگشتر عقیق و این ها، نه حکایت از ضعف دینی ایشان که حکایت از غفلت و عدم شناخت مبلغان ایشان از امتی بود که رای اولی‎های این امت، مکتبی تر از پیرمردان انقلاب بودند. ...لیکن برخی گردانندگان تبلیغات وی شیوه تبلیغات را به گونه ای امت آزار و غربی پسند تغییر دادند و نتیجه، کاهش آراء حقیقی ایشان شد.»

اما آیا با فرض سلامت نفس و دین ایشان، آیا چنین شخصی که در هیاهوی تبلیغات و جذب آراء، تحت تاثیر اطرافیان واقع می شود شایسته اعتماد برای ریاست جمهوری است؟ آیا احتمال زیاد وجود ندارد که در عرصه های دیگر اقتصادی و فرهنگی و... نیز در سطح ریاست جمهوری همین اتفاق رخ دهد؟

تصاویر تبلیغات سال 84 قالیباف در ادامه مطلب